قتل زن جوان بعد از ٣ روز شکنجه

قتل زن جوان بعد از ٣ روز شکنجه | 0 دیدگاه | سه شنبه ۰۹,آبان,۱۳۹۶ | 1174 نفر
قتل زن جوان بعد از ٣ روز شکنجه
پرونده قتل زن جوانی که شوهرش به‌خاطر سوءظن او را سه روز شکنجه کرده و کشته است برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد، تا متهم و همسر صیغه‌ای او توضیح دهند زن جوان چطور به قتل رسیده است.  به گزارش خبرنگار ما، اوایل شهریور سال ٩٣ مردی با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت خواهرش را درحالی‌که از حال رفته در خانه‌اش پیدا کرده ‌است. وقتی مأموران به محل رسیدند با جسم نیمه‌جان زنی روبه‌رو شدند که آثار جراحت و سوختگی روی بدنش مشهود بود.  این مرد به مأموران گفت: من در خانه‌ام بودم که همسر صیغه‌ای شوهرخواهرم با من تماس گرفت و گفت ملیحه بدحال است من هم بلافاصله خودم را به خانه خواهرم رساندم؛ شوهرخواهرم و ملیحه با هم مشکلاتی داشتند و من این موضوع را می‌دانستم اما خواهرم به‌خاطر بچه‌هایش از شوهرش جدا نمی‌شد با اینکه شوهرش همسر دیگری هم داشت.  مأموران به دستور بازپرس پرونده جسم نیمه‌جان این زن ٢٩ساله را به بیمارستان منتقل کردند اما او چند روز بعد جان خود را از دست داد. زمانی که پرونده با اتهام قتل عمد مطرح شد و مأموران برای دستگیری حسن، شوهر ملیحه، اقدام کردند متوجه شدند این مرد و همسر صیغه‌ی‌اش، ناهید، متواری شده‌اند. چند روز بعد از تشکیل پرونده درحالی‌که حضانت بچه‌ها به عمویشان سپرده شده ‌بود، مرد جوان به مأموران مراجعه کرد و گفت برادرش شبانه از بالای دیوار وارد خانه‌اش شده و یکی از بچه‌ها را با خودش برده‌ است و از آنجایی که برادرش فردی عصبی است می‌ترسد برای بچه‌ها خطر جانی ایجاد ‌شود.
به‌این‌ترتیب تحقیقات با دقت بیشتری انجام شد و یک ماه بعد مأموران حسن و ناهید را درحالی‌که در خانه خواهر ناهید پنهان شده‌ بودند، شناسایی و بازداشت کردند.  حسن در بازجویی‌های اولیه منکر قتل همسر عقدی‌اش شد و گفت: من و همسرم با هم مشکلاتی داشتیم اما هیچ‌وقت قصد کشتن او را نداشتم. روز حادثه او از خانه پدرش به خانه خودمان آمد؛ ناهید هم در خانه بود من به‌خاطر اینکه بدون اجازه من از خانه پدرش به خانه آمده، عصبانی شدم و گفتم باید با من تماس می‌گرفتی و خودم دنبالت می‌آمدم؛ سر این موضوع با هم جروبحث کردیم و ملیحه جلوی ناهید با من بدرفتاری کرد و می‌خواست با حالت قهر خانه را ترک کند برای اینکه جلوی این کارش را بگیرم او را کتک زدم اما این موضوع مربوطه به سه روز قبل از بدحال‌شدن ملیحه بود و بعد از آن اتفاقی نیفتاد. تا اینکه روز حادثه ناهید با من تماس گرفت و گفت که به خانه من و ملیحه رفته و دیده‌ است که ملیحه بدحال شده و روی زمین افتاده‌ است؛ من هم به او گفتم با برادر ملیحه تماس بگیر و از او کمک بخواه تا من خودم را برسانم. اما برادر ملیحه اجازه نداده‌ بود ناهید با اورژانس تماس بگیرد و با کلانتری تماس گرفته‌ بود.  متهم درباراه اینکه اگر مرتکب قتل نشده ‌است چرا فرار کرده، گفت: من ترسیده‌ بودم چون ملیحه بدحال بود و به من گفتند تو مقصر هستی به‌همین‌دلیل ترسیدم و فرار کردم.  گفته‌های این مرد در حالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرد علاوه بر ضربات کشنده‌ای که به سر ملیحه وارد شده ‌است، آثار سوختگی‌ روی بدن او نیز دیده می‌شود که مربوط به آتش نیست و به‌نظر می‌رسد بدن این زن به یک ماده شیمیایی آغشته و سوزانده شده ‌است. ضمن اینکه آثار جراحت‌های دیگری هم روی بدنش وجود دارد.
این بار ناهید مورد بازجویی قرار گرفت؛ او گفت: روز حادثه من و حسن در خانه بودیم که ملیحه آمد؛ به‌هرحال ما هوو بودیم و ملیحه از دیدن من خوشحال نمی‌شد؛ حسن به او پرخاشگری کرد که چرا بدون اینکه بگوید، از خانه پدرش به خانه آمده ‌است و سر این موضوع با هم جروبحث کردند؛ ملیحه می‌خواست قهر کند و به خانه پدرش برود که حسن عصبانی شد و با چوب ملیحه را زد و بعد هم من را کتک زد من که دیدم دعوا بالا گرفت خانه را ترک کردم. اما موضوع فقط این نبود حسن فکر می‌کرد ملیحه با مردی رابطه دارد و می‌گفت شنیده‌ است یکی از جوان‌های محل به ملیحه نظر دارد و برایش مزاحمت ایجاد کرده‌ است. اما ملیحه زیر بار نمی‌رفت و حسن را به بدبینی متهم می‌کرد؛ حسن هم می‌گفت حالا که فردی به تو نظر دارد باید خودم تو را همه‌جا ببرم.  این زن در مورد روزی که جسم بی‌جان ملیحه را پیدا کرد، گفت: من خانه خواهرم زندگی می‌کردم و خانه جداگانه‌ای نداشتم دو روزی یک‌بار به خانه شوهرم می‌آمدم. آن روز هم به خانه ملیحه و حسن رفتم و دیدم که ملیحه روی تخت افتاده‌ است و بدنش جای سوختگی و زخم دارد با حسن تماس گرفتم؛ او تعجب نکرد اما گفت به برادر ملیحه خبر بده. بعد هم که ملیحه جانش را از دست داد من به خانه خواهرم رفتم و حسن هم پیش من آمد. من قصد فرار نداشتم.
این زن در مورد اینکه آثار سوختگی و زخم روی بدن هوویش به چه دلیل بوده ‌است، گفت: این‌طور که متوجه شدم حسن سم کشاورزی به بدن او زده‌ بود تا تنبیه‌ش کند. راستش من نمی‌دانم در آن سه روز چه در خانه گذشته‌ است که ملیحه به حالت کما رفت اما وقتی که من رسیدم معلوم بود تازه بدحال نشده‌ و مدت زمان زیادی است که حالش بد است. ملیحه حسن را دوست نداشت آنها خیلی با هم درگیر می‌شدند و به همین خاطر هم حسن با من ازدواج کرد.  با پایان گفته‌های متهمان، کیفرخواست علیه آنها صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده‌ شد و آنها به‌زودی پای میز محاکمه می‌روند.
منبع: شرق

دیدگاه ها

بیشتر بخوانید

نظر شما چیست؟