کمکم کن /
شماره ۹ - برای دختری که توت فرنگی دوست ندارد!
صورت وضعیت
135
نیکوکار تــا کنون به این مورد کمک کرده اندشماره ۹ - برای دختری که توت فرنگی دوست ندارد!
اسم من ستایشه و 9 سال دارم، من خیلی تنهام، هیچ کس با من دوست نیست، تو مدرسه بچه ها کنارم نمیشینن و منو تو بازیهاشون راه نمیدن، حتی گاهی مسخرهام میکنن و دستم میندازن، همش به خاطر این توت فرنگیهای زشتی هست که تو صورتم دراومده، دکتر میگه اسم خارجی توت فرنگیها «همانژیوم» هست که یه بیماری ژنتیکیه.
دکتر راس میگه، چون پدرم هم یه عالمه توت فرنگی توی گردن و صورتش داره. دکتر میگه اگه منو زودتر آورده بودن، شاید می تونست جلوی زیاد شدن توت فرنگی ها رو بگیره تا صورتم رو مث الان کج و کوله و ورم کرده نکنه، خانوادهام اما اون موقع پول نداشتن. الانم ندارن.
پدرم قبل اینکه منو و مادرم رو ول کنه و بره میگفت:« پول دوا و دکتر ندارم، باید بهشون عادت کنی مثل من که عادت کردم»
داشتم سعی میکردم بهشون عادت کنم، حتی نصف صورتم رو با مقنعه میپوشوندم تا کمتر خجالت بکشم تا اینکه یه روز متوجه شدم صدای معلم رو نمیشنوم،دکتر میگه چندتا از اون توت فرنگیهای بدجنس! شنوایی ضعیف کردن واگه عمل نشم حتما کر میشم. تمام روز رو گریه کردم و دیگه مدرسه نرفتم، دلم میخواد با چاقو همه این توت فرنگیهای زشت رو دربیارم، ازشون متنفرم، از توت فرنگی متنفرم!»