داشتن اسکوتر از آرزوهای محمد حسین هست
وقتی که مددکار به او گفت آرزویت را نقاشی کن، کاغذی را از کیفش بیرون آورد و گفت: «خیلی وقته که آرزوم رو کشیدم و منتظرم بارون بیاد و تو جدول خیابونها رودخونه درست بشه تا آرزوم رو بندازم توش. مادرم میگه هر کی آرزوش رو تو آب بندازه خدا اونو برآورده میکنه.»آرزوی پسرک 4 ساله ما این است که اسکوتر داشته باشد و با آن بازی کند. پدر او کارگر روزمزد و اغلب بیکار است و در پاسخ درخواست پسرش چیزی جز شرمندگی و تاسف ندارد. شاید از میان شما خوبان، عزیزی بتواند آرزوی محمدحسین را قبل از آمدن باران برآورده کند.