کمکم کن
پناه آخر نوه‌اش است، اما خودش بی‌پناه مانده…

پناه آخر نوه‌اش است، اما خودش بی‌پناه مانده…


مادر بودن، گاهی سخت‌ترین کار دنیاست؛
مادر که باشی، ترس‌هایت از کودکی تا پیری با تو می‌آیند.
مثل ترس‌های ننه رباب؛
ترس از دست خالی بودن، ترس از بیماری بی‌درمان، ترس از شرمندگی جلوی بچه‌ها…

ننه رباب، سال‌ها با آرامش در خانه‌ی خودش زندگی می‌کرد، تا اینکه پسرش ـ که قرار بود تکیه‌گاهش باشد ـ خانه را به نام خودش زد، فروخت، و بعد به‌خاطر کلاهبرداری از دیگران راهی زندان شد. عروسش هم بچه‌ها را رها کرد و رفت.
حالا بچه آن‌ها مانده و ننه رباب… بی‌پناه، بی‌درآمد، و با یک دنیا مسئولیت.

رباب از درد دیسک گردن، نوسان فشار خون و حمله‌ی قلبی گذشته، اما درد بزرگ‌ترش این است که نتواند دارو بخرد، یا برای کرایه و خرید برنج، با خجالت به دخترش زنگ بزند.

اما او تسلیم نشده.
می‌خواهد دوباره روی پای خودش بایستد؛
تصمیم گرفته با درست‌کردن محصولات خانگی مثل میوه خشک، ترشی، مربا، سبزی خردشده و بسته‌بندی‌شده، هم نان درآورد، هم نوه‌اش را بزرگ کند.

برای شروع، فقط ۲۰ میلیون تومان لازم دارد؛
برای خرید دستگاه میوه‌خشک‌کن و مواد اولیه.

شما می‌توانید پناه دوباره‌ی این مادربزرگ باشید

تعداد کودکانی که تا به امروز با کمک های شما از طریق کمکم کن ، یاری شده اند.