ملیحه برای زنده ماندن میجنگد… اما زمان زیادی ندارد!
زهرا مشغول بازی بود که ناگهان صدای افتادن چیزی از آشپزخانه آمد. سرش را که برگرداند، وحشت در نگاهش نشست…
مادرش، ملیحه، در میان کفهایی که از دهانش بیرون میریخت، روی زمین افتاده بود. بدنش با تشنجهای شدید میلرزید، سرش به لبه گاز برخورد کرده و خون با کف درهم آمیخته بود. زهرا جیغ کشید، گریه کرد، اما صدای مادرش را نمیشنید. ترس، تمام خانه را فرا گرفته بود.
ملیحه، زن جوانی که در کشاکش زندگی و مرگ میجنگد، به صرع شدید و تشنجهای مکرر دچار است. گاهی سه بار در روز تشنج میکند، نیاز به مراقبت دائمی دارد و زندگیاش هر لحظه در خطر است. اما شوهرش، به جای ایستادن کنارش، او را به خاطر بیماریاش طلاق داد و در روستایی دورافتاده، در خانه مادر پیرش، تنها گذاشت.
زهرا، دختر ۵ ساله ملیحه، با ترس و وحشت از خواب میپرد. او دیگر مثل قبل کودک نیست، شادیهایش جای خود را به لکنت زبان و شبادراری داده است. هر شب، با چشمانی نگران به مادرش میگوید:
“مامان، تو که اینقدر مریضی… نکنه بمیری؟!”
ملیحه نمیخواهد بمیرد. دخترش دلیل نفس کشیدن اوست، اما پزشکان هشدار دادهاند که اگر حملات تشنج متوقف نشود، دوام نخواهد آورد. عمل جراحی، تنها امید او برای زنده ماندن است… اما هزینه این جراحی ۵۰ میلیون تومان برآورد شده—مبلغی که برای زنی بیمار و مادری پیر، چیزی جز یک خواب محال نیست.
اما شاید، سخاوت شما بتواند این خواب را تعبیر کند.
بیایید برای زندگی ملیحه، دستبهدست هم دهیم.
همین حالا سهمی در نجات او داشته باشید