هاجر میخواهد زنده بماند، برای تنها فرزند معلولش
مثل مجسمهای از نمک که زیر باران مانده باشد، هر روز لاغرتر و کوچکتر میشود. بیماریهای پر شمار که بعضیشان مثل همین کاهش وزن عجیب! هنوز دلیل مشخصی ندارند، او را از زنی 45 ساله به پیرزنی چروک خورده و نحیف بدل کرده که تمام وقت در بستر افتاده و از خدا میخواهد که سفیر مرگ به خانهاش بیاید و خلاصش کند.
هاجر به بیماریهایی مثل نارسایی شدید کلیه، تنگی کانال نخاع، دیسک کمر و انحراف هر دو زانو مبتلاست، آنچه وضعیتش را وخیم و دردناک کرده، زخمهایی است که در اثر ماندن زیاد در بستر ایجاد شده و بدن کم گوشت و نحیفش را میخورد. این زخمها به این دلیل که هاجر توان پرداخت هزینههای تعویض پانسمان و دستمزد پرستار را نداشته، عفونت کرده و در وضعیت بسیار بدی است.
او مادر کودکی 10 ساله و دارای معلولیت ذهنی است. شوهرش دو سال پیش در اثر سرطان فوت کرده و اگر هاجر هم از دنیا برود، فرزند معلولشان بیکس و بیپناه میماند. او برای بهبود، درمان و زنده ماندن به ۳۰میلیون تومان کمک نیاز دارد تا زخمهایش التیام یابند و مشکل کلیههایش حل شود.
این حمایت را از او دریغ نکنیم و به این مادر جوان شانس دوبارهای برای زندگی دهیم.