نوروز در راه است… اما مریم و کودکان بیمارش در آستانهی بیخانمانیاند
علی و محمد بیقرار بودند، فریاد میزدند، گریه میکردند. مریم، زیر نگاههای سنگین و پچپچهای بیرحم اطرافیان، بیصدا میشکست و سعی میکرد بچههایش را آرام کند.
«چه بچههای بیتربیتی!»
«به این هم میگن مادر؟!»
اما هیچکس نمیدانست… علی و محمد اوتیسم شدید دارند. این گریهها، فریادها، این بیقراریها، دنیای آنهاست.
اما دغدغهی بزرگتر مریم، سقف بالای سرشان است. همسرش سالهاست که رفته، خودش جز مستمری اندک کمیته امداد و یارانه، هیچ درآمدی ندارد اما نباید خسته شود چرا که تکیه گاه دو کودک بیمارش است . کار کردن با دو کودک دچار اوتیسم شدید برایش ممکن نیست و حالا، در آستانهی بیخانمانی است.
کمک کنیم تا مریم، نوروز را با ترس از بیپناهی آغاز نکند.
✨ برای حفظ خانهی کوچک این خانواده، ۲۸ میلیون تومان لازم است.
نوروز برای همه، باید بوی آرامش و امید بدهد…