نه کودکی کرد، نه نوجوانی… فقط درد کشید
وقتی مادر، تابِ فقر و بیماری را نیاورد و رفت، امیدرضا ماند و پدری بیمار و دنیایی از سختی…
پدر به بیماری نادر گراهام مبتلاست و دیگر توان کار ندارد. امیدرضا هم حالا، با فقط ۱۵ سال سن، از فشار زندگی دچار پرخاشگری، اضطراب و بیماری اعصاب و روان شده و زیر نظر روانپزشک دارو مصرف میکند.
هر ماه باید از شهرستان خودشان به شیراز برود برای ویزیت و چکاپ، اما این تنها مشکلش نیست…
چند وقت است که در انتهای ستون فقراتش دچار کیست مویی عفونی و دردناک شده و برای ادامه زندگی نیاز فوری به جراحی دارد.
این نوجوان نه آرامش دارد، نه سلامت، نه حتی یک اتاق امن برای درس خواندن.
در خانهی یکی از بستگان پناه گرفتهاند و زندگیشان فقط با کمک دیگران ادامه دارد.
برای ادامه درمان روانپزشکی، تأمین دارو و انجام جراحی، فقط ۳۰ میلیون تومان نیاز است.
بیایید با هم کمک کنیم تا این بار، امیدرضا را نه رنج، که امید همراهی کند.
مهرت را همین حالا هدیه کن.