و این بار نیز داستانی دیگر از دو کودکی که فقر با تمام وجود بر زندگی آنها سایه افکنده است.

محمدرضا متولد ۱۳۷۳ پسری که در ۱۱ سالگی تصادف کرده است و از آن روز مدام با مشکلات سخت جسمی دست و پنجه نرم می کند.

پزشکان ناچار شده اند بخاطر جلوگیری ازتشنج و خروج آب مغز در داخل مغزش شنت بگذارند. .در این چند سال سه مرتبه شنت تعویض شده است. در حال حاضر حال وی بسیار وخیم گزارش شده، وی در بخش آی سی یو بیمارستان امام خمینی بستری است، مدتی در کما بوده و سطح هوشیاریش بسیار پایین است.خانواده باید ۳ میلیون تومان تا امروز به بیمارستان بپردازند.و این برای یک پدر دستفروش هزینه بسیار بالایی است، پدری که فرزند دیگرش نیز مبتلا به سرطان است…

فاطمه خواهر کوچک محمدرضا و فرزند دیگر این خانواده، متولد ۱۳۷۶است پنج سال است مبتلا به تومور مغزی شده و یک سال است تحت شیمی درمانی می باشد .

خانواده در خانه ای ورثه ای زندگی می کنند، مشکلات خانواده بسیار است خانه تقریبا متروکه بوده و در شرایط بسیار سختی زندگی می کنند .

برای کمک به به این خانواده و فرزندان دردمندشان با شماره های ۳-۳۳۵۱۰۸۵۱ واحد مددکاری تماس حاصل فرمایید.

دریغا که فقرممنوع ماندن است از توانایی‌ها…

به هنگامی که تو را

از بودن و ماندن

چاره نیست.