صداي گريه هاش خيلي ضعيف بود. پرستارا نگران بودن. نوزاد پستان مادر رو به دهان نمي گرفت. وزنش كم بود. مادر چشم هايش از نگراني دو دو مي زد و از پرستاران جواب مي خواست. اما پرستاران بيمارستان امام سجاد(ع) ياسوج جوابي براي دلنگراني هاي مادر محمد نداشتند.
محمد ناقص بود. قادر به دفع طبيعي نبود. يك كليه بيشتر نداشت. مشكلات قلبي شديد داشت و … . از همان بدو تولد محمد را به بيمارستان هاي مختلف شيراز و ياسوج مي بردند تا شايد كسي به آنها خبري از سلامتي بدهد اما هر بار تنها جوابشان تيغ جراحي بود. پيكر نحيف محمد تا كنون پنج بار به زير تيغ جراحان رفته است.
پدر محمد در يكي از روستاهاي شهرستان بويراحمد كارگري مي كرد. خانه اش اجاره اي بود. سواد و تخصصي نداشت. براي اينكه از پس هزينه هاي جراحي ها و رفت و آمد هاي مكرر خانواده اش به شهر و روستا برآيد سخت كار مي كرد. بيگاري از خود مي كشيد. طبيعي بود كه از پا درآيد. كمر درد و پا درد او را از پا درآورد و زمين گير كرد.
چند سالي از زمين گير شدن پدر محمد مي گذرد. چندسالي هم از دكتر نرفتن محمد مي گذرد. محمد در اين چند سال با بيماري شديد قلبي دست و پنجه نرم كرده است. ضعيف و نحيف است. كافي است چند قدم راه رود تا لبهايش كبود شود و چشمهايش از كاسه بيرون بزند. محمد زندگي را تجربه نكرده است. تنها زنده بودن را تجربه كرده است.
مادربزرگ محمد مي گريست، وقتي پرسيدم: محمد مدرسه هم مي رود؟ با اشك جواب داد: با خونابه ي دل برايش كيف و كفش و كتاب و دفتر خريدم. دستش دادم تا به مدرسه برود اما هرگاه تا نيمه ي راه مدرسه مي رود از نفس مي افتد و سياه و كبود به خانه برش مي گردانيم.
خانواده محمد قادربه تامين حداقل هاي زندگي خود نيزنیستند پس عمل جراحي قلب پسركي رنجور و بيمار برايشان تنها يك روياي دست نيافتني است. زندگي كردن براي محمد تنها يك روياست.
جهت این امرخداپسندانه مهرآفرین شماره حساب ۰۲۱۶۷۸۰۶۹۲۰۰۹ و شماره کارت ۹۹۰۴-۹۹۵۲-۹۹۱۱-۶۰۳۷ بانک ملی ایران را مختص این خانواده در نظرگرفته است تا هرکس هرطورکه می تواند برگی ازمحبت خود را به این کودک هدیه کند .