بهاءالدین ۱۴ سال دارد و نان‌آور خانواده‌ای پرجمعیت در یکی از محلات جنوب تهران است.
مادر بهاءالدین در ۱۳ سالگی به همسری مردی بسیار مسن‌تر از خودش درآمده و اکنون صاحب چهار فرزند است.
پدر خانواده پیر و زمین‌گیر شده و مادر نیز ناراحتی قلبی و افسردگی شدید دارد و تحت درمان روانپزشکی است.
همین بیماری‌ها مانع کار کردن مادر می‌شوند اما او هرازگاهی کار خدماتی یا دست‌فروشی انجام می‌دهد تا اندکی کمک خرج خانواده باشد. سه خاله بهاءالدین نیز با آنها در منزلی کلنگی و اجاره‌ای در یکی از محلات پر آسیب جنوب شهر زندگی می‌کنند.
بیشتر بار امرار معاش این خانواده بر دوش بهاءالدین است که در بازار چرخکشی می‌کند. او در عین حال مدرسه هم می‌رود و دانش‌آموزی بسیار پرتلاش است. اما بهاءالدین از مشکل لکنت زبان رنج می‌برد.
او در اثر تصادفی که در دوران کودکی داشته و از روی موتور پرتاب شده، دچار ضربه به سر و لکنت زبان شده است. این مشکل در کار و تحصیل بهاءالدین تأثیر منفی گذاشته و اعتماد به نفس او را کاهش داده است. بهاءالدین به مددکارش گفته که این موضوع در بسیاری موقعیت‌ها باعث خجالت و کناره‌گیری او از موقعیت‌های اجتماعی می‌شود.
بهاءالدین تحت درمان روانپزشکی قرار دارد اما برای بهبود لکنت زبان خود نیاز به گفتاردرمانی نیز دارد.
هزینه گفتاردرمانی بهاءالدین حدود ۱۳ میلیون تومان برآورد شده که جهت تأمین این مبلغ به یاری شما عزیزان نیازمندیم.