چشم به راه مسافری که نمی آید!
زهرا سالهاست چشم انتظار مسافری است که هرگز نمی آید. وقتی که سارا خیلی بچه بود و مدام می پرسید که پدرش کجاست؟ مادرش به او می گفت که پدر به مسافرت راه دوری رفته. سارا حالا ۱۰ سال دارد و آنقدر بزرگ شده که بفهمد هیچ مسافرت دوری ۱۰ سال طول نمی کشد. او حالا معنای ترک کردن و رفتن برای همیشه را می فهمد اما سارا امیدوار است که یک روز پدرش برای دیدن او بیاید و آرزویش که داشتن کیف و کفش و لباس است را برآورده کند. پدر سارا احتمالا هیچ وقت برای دیدنش نیایید شما خوبان اما می توانید با برآوردن آرزوی این دختر گلستانی، از اندوهش کم کنید.





اخبار مهرآفرین
از دریچه علم
مهر تیوی
انتشارات مهرآفرین
امداد و آبادانی
مهر و آسایش
پنجشنبههای مهرورزی
نمی گذاریم خاموش شوند
فرشته باش
حامی شو
کمکم کن
یک آجر
کمک نقدی
کمک غیر نقدی
حضور داوطلبانه
شماره حساب ها
شعب مهرآفرین
مراکز مهرآفرین
اطلاعات تماس
فرصت های شغلی
