اخبار مهرآفرین
در جریان تازه های مهرآفرین باشید
جدا کردن دختر۳ ماهه از مادر کودکآزار
جدا کردن دختر۳ ماهه از مادر کودکآزار
|
0 دیدگاه
|
یکشنبه ۱۰,مرداد,۱۳۹۵
|
1746 نفر
این قصه هم از یک بیمارستان شروع شد؛ بیمارستانی دولتی در جنوب تهران.
واحد مددکاری بیمارستان به موسسه خيريه مهرآفرین خبر داد که زنی بیخانمان
برای وضع حمل به آنجا رفته است. وقتی مددکاران به بیمارستان رسیدند، زن
زایمان کرده بود. اسمش نرگس - م ثبت شده بود و میگفت هیچکس را ندارد. در
مصاحبه با مددکاران گفت ۳۴سالش است و وقتی ۱۴سالش بوده، پدر و مادر فقیرش
او را به همسری پیرمردی درآوردهاند. از آن پیرمرد صاحب دختری شده ولی بعد
از مدتی طلاق گرفته و به تهران آمده است. خانوادهاش از آن به بعد طردش
کردهاند و البته که توانایی حمایت از او را هم ندارند.
نرگس در تهران برای زنده ماندن دست به هرکاری زده بود؛ دزدی، خفتگیری و... سابقه ۱۴ سال اعتیاد به شیشه داشت. با شوهر فعلیاش هم، یک شب که همراه دوستش برای خفتگیری به خانهای تیمی رفته بود آشنا شد. ۱۶مرد پای بساط بودند که دو زن سررسیدند. با تهدید چاقو پولها و موادشان را گرفتند و رفتند. یکی از مردها، عاشق نرگس شد. هردو بیخانمان و آواره. هر دو گرفتار مواد مخدر. عقد موقت کردند و درست زمانی که نرگس باردار شد، پدر بچه به جرم حمل شیشه به زندان افتاد. برایش ۴۵۰میلیون جریمه بریدند؛ پولی که حتی یک دهمش را نمیتوانست جور کند. نرگس ماند و بچهای که به زودی از راه میرسید. خودش ادعا میکرد مواد را کنار گذاشته. اما چیزی در وجود این زن مشکوک به نظر میرسید.
موسسه خيريه مهرآفرین، نرگس و نوزادش را به مسافرخانه منتقل میکند. چند روز بعد، وقتی دیگر اعتمادش به مددکاران جلب شده، اعتراف میکند که نرگس -م اسم واقعیاش نیست. اسمش مريم و نرگس زنی است که میخواست بچهاش را بعد از تولد بخرد. ظاهرا در دوره بارداری، زنی که خودش را مامای بیمارستان معرفی کرده بود، از مريم خواسته بود نوزادش را ۵ میلیون تومان به او بفروشد. مريم هم قبول کرده بود. زن دائم با او تماس میگرفت و از او خواسته بود هنگام مراجعه به بیمارستان، با اسم آن زن تشکیل پرونده بدهد تا بعد از زایمان، تحویل بچه به او راحتتر صورت بگیرد.مريم هم همین کار را کرده بود اما وقتی مددکاران مهرآفرین سررسیدند، و به او قول دادند از خودش و نوزادش حمایت میکنند، از تصمیمش منصرف شد. با این حال آن زن همچنان با او تماس میگرفت و میگفت هرچه زودتر بچه را بردارد و فرار کند. مددکاران تصمیم گرفتند با همکاری مريم و با مشارکت نیروی انتظامی، آن زن را که احتمالا واسطه یک باند خرید و فروش کودک بود دستگیر کنند. چندین بار تلاش کردند رد او را بگیرند و با او قراری بگذارند اما زن محتاط و حرفهای بود.
از سوی دیگر علائم اعتیاد در مريم مشاهده میشد اما به هیچ عنوان زیر بار نمیرفت. بالاخره از او آزمایش گرفتند و مشخص شد شیشه مصرف میکند. مددکار مهرآفرین به او پیشنهاد کرد برای ترک به کمپ برود اما باز اعتیادش را انکار کرد. مددكاران مهرآفرین مقدمات تحویل کودک به بهزیستی را شروع کردند. در همان حال مريم و دخترش را به خانهای که تعدادی از مددجویان مهرآفرین ساکنش هستند، منتقل کردند. کم کم گزارش پرخاشگریهای مريم توسط هم خانه هايش آغاز شد. میگفتند به محض گریه کردن، با دست سنگینش توی صورت نوزاد میکوبد. جای کبودی روی گونه نوزاد و جای سیگار کف پاهایش، مددکاران را مشکوک به کودک آزاری کرد. حتی علائم واضحی از معتاد کردن بچه مشاهده میشد؛ کودک ۳ماهه، دائم خمار بود و به گفته هم خانه ها، مريم که حوصله گریههای او را نداشت، شیره به خوردش میداد.
بالاخره اقدامات لازم انجام شد و كودك با هماهنگي مقام قضايي و اقدام كلانتري ١٣٢ نبرد از مادر معتاد جدا شد . مريم هنگام تحویل کودک المشنگهای به پا کرد. بالاخره دخترک را از او گرفتند و قبل از تحویل به بهزیستی، او را برای سمزدایی ۴ روز در بیمارستان بستری کردند. این کودک ۳ماهه بعد از پاک شدن به سازمان بهزیستی سپرده شد تا از آسیبهای زندگی با مادری که نمیخواست زندگی نکبتبارش را تغییر دهد، در امان بماند.
نرگس در تهران برای زنده ماندن دست به هرکاری زده بود؛ دزدی، خفتگیری و... سابقه ۱۴ سال اعتیاد به شیشه داشت. با شوهر فعلیاش هم، یک شب که همراه دوستش برای خفتگیری به خانهای تیمی رفته بود آشنا شد. ۱۶مرد پای بساط بودند که دو زن سررسیدند. با تهدید چاقو پولها و موادشان را گرفتند و رفتند. یکی از مردها، عاشق نرگس شد. هردو بیخانمان و آواره. هر دو گرفتار مواد مخدر. عقد موقت کردند و درست زمانی که نرگس باردار شد، پدر بچه به جرم حمل شیشه به زندان افتاد. برایش ۴۵۰میلیون جریمه بریدند؛ پولی که حتی یک دهمش را نمیتوانست جور کند. نرگس ماند و بچهای که به زودی از راه میرسید. خودش ادعا میکرد مواد را کنار گذاشته. اما چیزی در وجود این زن مشکوک به نظر میرسید.
موسسه خيريه مهرآفرین، نرگس و نوزادش را به مسافرخانه منتقل میکند. چند روز بعد، وقتی دیگر اعتمادش به مددکاران جلب شده، اعتراف میکند که نرگس -م اسم واقعیاش نیست. اسمش مريم و نرگس زنی است که میخواست بچهاش را بعد از تولد بخرد. ظاهرا در دوره بارداری، زنی که خودش را مامای بیمارستان معرفی کرده بود، از مريم خواسته بود نوزادش را ۵ میلیون تومان به او بفروشد. مريم هم قبول کرده بود. زن دائم با او تماس میگرفت و از او خواسته بود هنگام مراجعه به بیمارستان، با اسم آن زن تشکیل پرونده بدهد تا بعد از زایمان، تحویل بچه به او راحتتر صورت بگیرد.مريم هم همین کار را کرده بود اما وقتی مددکاران مهرآفرین سررسیدند، و به او قول دادند از خودش و نوزادش حمایت میکنند، از تصمیمش منصرف شد. با این حال آن زن همچنان با او تماس میگرفت و میگفت هرچه زودتر بچه را بردارد و فرار کند. مددکاران تصمیم گرفتند با همکاری مريم و با مشارکت نیروی انتظامی، آن زن را که احتمالا واسطه یک باند خرید و فروش کودک بود دستگیر کنند. چندین بار تلاش کردند رد او را بگیرند و با او قراری بگذارند اما زن محتاط و حرفهای بود.
از سوی دیگر علائم اعتیاد در مريم مشاهده میشد اما به هیچ عنوان زیر بار نمیرفت. بالاخره از او آزمایش گرفتند و مشخص شد شیشه مصرف میکند. مددکار مهرآفرین به او پیشنهاد کرد برای ترک به کمپ برود اما باز اعتیادش را انکار کرد. مددكاران مهرآفرین مقدمات تحویل کودک به بهزیستی را شروع کردند. در همان حال مريم و دخترش را به خانهای که تعدادی از مددجویان مهرآفرین ساکنش هستند، منتقل کردند. کم کم گزارش پرخاشگریهای مريم توسط هم خانه هايش آغاز شد. میگفتند به محض گریه کردن، با دست سنگینش توی صورت نوزاد میکوبد. جای کبودی روی گونه نوزاد و جای سیگار کف پاهایش، مددکاران را مشکوک به کودک آزاری کرد. حتی علائم واضحی از معتاد کردن بچه مشاهده میشد؛ کودک ۳ماهه، دائم خمار بود و به گفته هم خانه ها، مريم که حوصله گریههای او را نداشت، شیره به خوردش میداد.
بالاخره اقدامات لازم انجام شد و كودك با هماهنگي مقام قضايي و اقدام كلانتري ١٣٢ نبرد از مادر معتاد جدا شد . مريم هنگام تحویل کودک المشنگهای به پا کرد. بالاخره دخترک را از او گرفتند و قبل از تحویل به بهزیستی، او را برای سمزدایی ۴ روز در بیمارستان بستری کردند. این کودک ۳ماهه بعد از پاک شدن به سازمان بهزیستی سپرده شد تا از آسیبهای زندگی با مادری که نمیخواست زندگی نکبتبارش را تغییر دهد، در امان بماند.
دیدگاه ها
بیشتر بخوانید