عقیم‌سازی در هتل‌ کارتن

عقیم‌سازی در هتل‌ کارتن | 0 دیدگاه | شنبه ۱۱,دی,۱۳۹۵ | 1715 نفر
عقیم‌سازی در هتل‌ کارتن
در شرایط جامعه‌ای که به تب بند است، در دنیایی که آدم‌ها با دیدن عکس‌ها قلبشان به تپش درمی‌آید و یک هفته در تب‌وتاب آن عکس فضای مجازی را منفجر می‌کنند، طبیعی است که زیر این بمباران‌ها مسئولان برای دیده‌شدن و منتشرشدن عکس‌هایشان در محل حادثه حضور پیدا کنند و به دنبال چاره باشند. آنها می‌خواهند سهمی از دنیای مجازی را برای خود داشته باشند؛ اتفاقی که پس از انتشار عکس گورخواب‌ها افتاد، نیز از همین دست بود. عکس‌ها دست‌به‌دست و قلب فشرده می‌شود و بعد از مدتی تمام؛ و هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کند که فرقی بین گورخواب و خیابان‌خواب نیست؛ زیرا هر دوِ آنها یک واژه را یدک می‌کشند و آن کارتن‌خوابی است. در این توفان فضای مجازی عده‌ای هم به دنبال گرفتن ماهی از آب گل‌آلودند. آنها که می‌خواهند تسویه‌حساب سیاسی کنند، به صحنه وارد می‌شوند. بعد با یک واژه که از دهان کسی درمی‌آید، دوباره انگشت اتهام به سوی یکدیگر نشانه می‌روند. این بار نوبت «عقیم‌سازی» است. کسی پیشنهاد عقیم‌سازی می‌دهد؛ مسئله‌ای که پیش‌از‌این هم بارها درباره‌اش صحبت شده بود و باز هم دیوار کوتاه معاونت زنان است که نشانه می‌رود. آن هم به بهانه سؤالی که خبرنگاری در سال ٩٤، درست یک سال پیش از کشف فاجعه گورخوابی پرسیده بود. از مولاوردی پرسیده بودند که برای عقیم‌سازی زنان کارتن‌خواب اچ‌آی‌وی مثبت چه باید کرد و او در پاسخی که نه تأییدکننده و نه تکذیب‌کننده بود، پاسخ داد: «دولت هنوز برنامه مشخصی برای این موضوع ارائه نداده است و- اگر قرار بر چنین برنامه‌ای باشد- قطعا این برنامه باید از سوی وزارت بهداشت بررسی و ارائه شود؛ اما در‌این‌باره بحث‌هایی در جریان است». اما چه بهتر که از این بازی بهره‌برداری سیاسی نشود. دوباره قضیه گورخواب‌ها فراموش ‌شده‌ و ماجرا رنگ و بوی سیاسی به خود می‌گیرد و این همان آسیب اصلی است که دامن آسیب‌های اجتماعی کشور را آلوده می‌کند. در این شرایط کسی از خود سؤال نمی‌کند سرنوشت کودکان کارتن‌خواب که در کنار خیابان‌ها از سوءتغذیه می‌میرند و ما برای یادبودشان در پارک‌ها شمع روشن می‌کنیم، چه می‌شود؟ این سؤالی است که از آسیب‌شناسان اجتماعی پرسیده‌ایم.
 زهرا رحیمی، مدیرعامل جمیعت مردمی دانشجویی امام علی، در گفت‌وگو با «شرق» بیان می‌کند: «عقیم‌سازی بد نیست. دوستانی که این قضیه را بزرگ کرده‌اند، ماجرا را به سمت‌و‌سوی سیاست سوق داده‌اند. آنها قصدشان تخریب چهره معاونت زنان ریاست‌جمهوری است. دوستان ما فعال اجتماعی نیستند و تابه‌حال یک بچه کارتن‌خواب ندیده‌اند؛ اما نظر کارشناسی می‌دهند. سؤال من این است که آیا روزنامه‌نگار، کاریکاتوریست تخصص اظهارنظر درباره مسائل پیچیده را دارند یا نه؟ ماجرا اینجاست که بحث عقیم‌سازی معتادان پیش‌از‌این هم مطرح بوده و ما هم دنبالش بوده‌ایم؛ اما شما می‌دانید که مطابق کنوانسیون‌های بین‌المللی بچه‌داشتن و داشتن رابطه جنسي جزء آزادی‌های فردی محسوب می‌شود و کسی نمی‌تواند این حق را از کسی سلب کند؛ اما مسئله اینجاست که بسیاری از زنانی که ما در سازمان‌های مردم‌نهاد به آنها خدمات می‌دهیم، خودشان مایل به عقیم‌سازی هستند و داوطلبانه نمی‌خواهند بچه‌دار شوند. آنها این را به‌خوبی می‌دانند که دیگر شرایط بچه‌دارشدن را ندارند». وی می‌افزاید: «آنها حتی برای نطفه‌کشی هم حاضر نیستند که وارد رابطه شوند و خیلی وقت‌ها به خاطر شرایط تن به این قضیه می‌دهند. هرچه باشد آنها هم مادر هستند. خیلی وقت‌ها با مادری روبه‌رو شدیم که پنهانی به ما خبر داده، می‌خواهند کودکش را بفروشند و از ما خواسته که بچه را به بهزیستی بفرستیم؛ اما الان از لحاظ قانونی و اجرائی این قضیه را نمی‌توان ‌اجرا کرد؛ اما چه اشکالی دارد به صورت داوطلبانه کسانی را که کارتن‌خواب و معتاد هستند، عقیم کرد؟ همه ما به‌خوبی می‌دانیم که بسیاری از آنها در روز به چندین رابطه تن می‌دهند. آنها هر روز با یک نفر هستند و حاضر به تن‌فروشی می‌شوند تا در ازای آن هزینه موادشان را تهیه کنند. برای همین هم احتمال بچه‌دارشدنشان خیلی بالاست. از آن طرف هم اگر جامعه از آنها حمایتی نمی‌کند، دست‌کم می‌تواند کمکشان کند که بچه‌دار نشوند و کودک دیگری را در این چرخه وارد نکنند. من شنیده‌ام که در کشورهای دیگر خیریه‌هایی هستند که به صورت رایگان این خدمات را به زنان معتاد کارتن‌خواب ارائه می‌دهند و آنها را توبکتومی می‌کنند. ما از عصر مواد صنعتی صحبت می‌کنیم. در این دوره ترک‌کردن استفاده از مواد صنعتی و به آغوش خانواده بازگشتن بسیار دور از واقعیت است. این مسئله را در ذهن داشته باشیم که زنان زیادی هستند که کودکان خود را به بهزیستی سپرده‌اند و بعد از ترک مواد دوباره کودک خود را از بهزیستی پس گرفته‌اند و الان می‌بینیم کودک آنها با انواع آسیب‌ها روبه‌رو است. درحال‌حاضر وجود مواد صنعتی راه ترک و برگشت یک زن را خیلی سخت می‌کند. درحال‌حاضر آمار برگشت این زنان به زندگی تنها حدود پنج تا ١٠ درصد است؛ بنابراین اگر بخواهیم با واقعیت به صورت عریان و منطقی روبه‌رو شویم و نخواهیم احساساتی برخورد کنیم، واقعیت این است که قضیه به نفع زنان و کودکی است که به دنیا نمی‌آید». سیدحسن موسوی‌چلک، مددکار اجتماعی، در نظری متفاوت می‌گوید، نمی‌شود به هر دلیلی حق پدر یا مادرشدن را از افراد گرفت. چلک به «شرق» می‌گوید: «ایجاد یک مشکل نمی‌تواند مادر را از امکان مادرشدن محروم کند؛ مگر آنکه به استناد قوانین این مسئله ذکر شده باشد. معتاد‌بودن نمی‌تواند دلیلی برای عقیم‌شدن باشد. مخالفت با این مسئله برای این است که نمی‌شود این حق بدیهی را از افراد سلب کرد. فرد معتاد یک روز ممکن است که به زندگی برگردد؛ مگر اینکه موارد خاصی وجود داشته باشد.» وی درباره راه جایگزین عقیم‌سازی بیان کرد: «عمدتا درباره این گروه از افراد برنامه‌های کاهش آسیب بیشترین اثربخشی را می‌تواند داشته باشند و با این برنامه‌ها می‌شود به آنها کمک کرد و اطلاعات كسب کرد و این بهترین راه برای حل این مشکل خواهد بود».
عباس دیلمی‌زاده، مدیرعامل مؤسسه تولد دوباره، نگاه متفاوتی به بحث عقیم‌سازی کارتن‌خواب‌ها دارد، او به «شرق» می‌گوید: «من همین الان سه مادر باردار معتاد دارم که یکی از آنها زایمان کرده و اولین نوزادش را به دنیا آورده، ٢٠ روز است که پاک است و می‌خواهد فرزندش را نگه دارد. دو مادر معتاد و باردار دیگر به‌زودی زایمان می‌کنند و آنها هم مثل نفر قبلی نوزادشان را پاک به دنیا خواهند آورد؛ بنابراین سیستم رفاه اجتماعی باید به‌موقع و در زمان خودش کارش را شروع کند. وقتی که ما معتاد را از محله و منطقه طرد می‌کنیم، وقتی که اجازه نمی‌دهیم برنامه‌های کاهش آسیب و برنامه‌های حمایتی در مناطق مختلف شهری گسترده و پراکنده شود تا بتواند معتاد کارتن‌خواب و دارای رفتار پرخطر را حمایت كند، آن موقع است که برای پیداکردن راه‌حل دنبال راه‌های عجیب می‌گردیم. برای حل مسئله باید آن را درست فهمید. ما با دو موضوع مواجه هستیم؛ اول اینکه یک معتاد مصرف‌کننده چرا تبدیل به یک معتاد کارتن‌خواب می‌شود، هرچقدر بتوانیم راه‌حلی پیدا کنیم که یک معتاد مصرف‌کننده كه در بستر جامعه و خانواده در حال زندگی است، دیرتر طرد شود، آن سیستم رفاه اجتماعی بهتر و درست‌تر عمل کرده است؛ اما آیا ما برای این مسئله راه‌حلی داشته‌ایم؟ خیر. در ٣٠ سال گذشته فاصله زمانی اینکه یک نفر برای اولین‌بار مصرف کند تا زمانی که کارتن‌خواب شود، کوتاه و کوتاه‌تر شده است؛ معنایش این است که یک مصرف‌کننده مواد تبدیل به یک معتاد کارتن‌خواب می‌شود و براساس همین مدل تعداد زیادی کارتن‌خواب در سطح جامعه تولید می‌شود». دیلمی‌زاده تصریح می‌کند: «مسئله دوم این است ما نتوانستیم درست عمل کنیم و یک معتاد مصرف‌کننده را تبدیل به یک معتاد طردشده و کارتن‌خواب کردیم. باید چه کرد؟ آیا باید عقیم کنیم؟ آیا باید از تولید فرزند به‌واسطه آنها جلوگیری کنیم؟ یا برنامه‌های کاهش آسیب یا حمایت اجتماعی برای این فرد در همان منطقه‌ای که زندگی می‌کند تهيه کنیم؟ فراموش نکنیم با یک انسان مواجه هستیم، وقتی می‌خواهیم برای یک انسان برنامه‌ریزی کنیم، آن وقت فرمول‌های ریاضی پاسخ درستی برای حل اين مسئله نیست، اینکه ما بدانيم این افراد در آینده فرزندانی خواهند داشت که جامعه ما را دچار مسئله می‌کنند، به حل ماجرا کمک نمی‌کند. سؤال این است که جامعه برای آن فرد چه کرده است؟ آن جامعه‌ای که فرد را از خودش دور می‌کند و می‌گوید من حاضر نیستم در محله خودم برای معتاد برنامه‌ای داشته باشم، نتیجه تفکرش تبدیل می‌شود به اینکه فردی گورخواب شود یا افرادی به این فکر بیفتند كه این فرد حق فرزندآوری نداشته باشد، این دو نوع تفکر از نظر ایدئولوژیک و تئوریک دو مبنای متفاوت دارد، اگر بخواهیم به مبنای ریشه‌ای آن اشاره كنيم و بدون هیچ تعارفی از آن حرف بزنیم،  این تفکر دقیقا همان تفکری است که درنهایت به این نتیجه می‌رسد که معتاد را باید به دریا ریخت. معتاد را باید در جایی ایزوله کرد و نباید در سطح و پیرامون باشد. باید فکر کنیم ریشه چنین تفکری درنهایت ما را به ریختن آنها به دریا وادار می‌کند».
موضوع عقیم‌کردن اجباری زنان کارتن‌خواب معتاد سال گذشته مطرح شده و بعد از آن با واکنش منفی فعالان حقوق زنان و همچنین مسئولان وزارت بهداشت مواجه شد و وزیر بهداشت این عمل را مخالف با «کرامت انسانی» دانست و آن را منتفي كرد.
منبع: شرق

دیدگاه ها

بیشتر بخوانید

نظر شما چیست؟