کودک یک‌ساله، قربانی خیانت پدر و مادر

کودک یک‌ساله، قربانی خیانت پدر و مادر | 0 دیدگاه | شنبه ۲۱,اسفند,۱۳۹۵ | 1865 نفر
کودک یک‌ساله، قربانی خیانت پدر و مادر
فرار زن از مشکلاتی که با شوهرش داشت، او را وارد رابطه‌ای ممنوع کرد که در نهایت منجر به قتل فرزندش شد. به گزارش خبرنگار ما، ١٢ اردیبهشت ماه سال گذشته زنی به مأموران پلیس خبر داد که فرزندش گم شده ‌است. این زن گفت: پسرم یک سال و سه ماهش بود من او را سوار ماشینم کردم و با هم مقابل داروخانه رفتیم. بچه در ماشین بود؛ به محض اینکه از داروخانه بیرون آمدم متوجه شدم نه ماشین هست و نه بچه. درحالی‌که مأموران تحقیقات گسترده‌ای را برای پیدا‌کردن این کودك آغاز کرده ‌بودند، مادر جوان او یک بار دیگر به مأموران مراجعه کرد و این‌بار حرف‌های تکان‌دهنده‌ای درباره فرزندش گفت. او گفت: سال‌ها بود که من و شوهرم با هم اختلاف داشتیم و دایی شوهرم برای اینکه بین ما واسطه شود تا اختلافمان حل شود، چندباری به خانه ما آمد. در این گفت‌وگوها ما به هم دل بستیم و با هم رابطه برقرار کردیم. شوهرم معتاد بود و من هیچ‌وقت با او رابطه نداشتم به همین خاطر هم با دایی او وارد رابطه شدم. من باردار شدم و همین موضوع شک شوهرم را نسبت به من برانگیخت. شوهرم که هر شب با چاقو سراغم می‌آمد و من را تهدید می‌کرد، حالا رفتاری بسیار بدتر با من می‌کرد و آزارم می‌داد. بچه به دنیا آمد و شوهرم مرتب به من می‌گفت که این بچه مال من نیست و من زیر بار نمی‌رفتم. اما این تنها مشکل من نبود؛ در این میان دایی شوهرم هم مرتب به من می‌گفت این بچه را باید از بین ببری و من چون به‌شدت به فرزندم دلبسته بودم، نمی‌توانستم این کار را بکنم. او تنها کسی بود که من در زندگی داشتم و نمی‌توانستم او را از دست بدهم تا شوهرم موضوع آزمایش دی‌ان‌ای را مطرح کرد و من در تله گیر افتاده بودم؛ نمی‌توانستم کاری بکنم. با پدر فرزندم صحبت کردم و او گفت بچه را به من بده، خودم کاری می‌کنم. بچه و ماشین را از من گرفت و من بعد از آن دیگر خبری از فرزندم نداشتم.زن جوان ادامه داد: بعد از گفته‌های این زن مأموران به سراغ مردی رفتند که بچه را با خود برده ‌بود. این مرد بعد از بازداشت اعتراف کرد پسربچه را به قتل رسانده ‌است. او گفت: برای اینکه آبروریزی نشود چاره‌ای نداشتم جز اینکه بچه را از بین ببرم. آن روز وقتی بچه را از مادرش گرفتم، دستمالی به گردن او بستم و او را از چاهی آویزان کردم. وقتی داشتم این کار را می‌کردم به صورت بچه نگاه نمی‌کردم که پشیمان شوم. من چند فرزند و همسر داشتم و نمی‌خواستم زندگی‌ام نابود شوم؛ ضمن اینکه شوهر این زن، خواهرزاده من بود؛ اگر مسئله رو می‌شد من همه زندگی‌ام را از دست می‌دادم.به این ترتیب زن و مرد جوان بازداشت شدند و کیفرخواست علیه آنها به اتهام قتل کودک یک‌سال‌و‌سه‌ماهه صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه چهار دادگاه کیفری استان تهران فرستاده ‌شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده آغاز شد. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و خواستار مجازات برای متهمان شد، مرد متهم به قتل که پدر بچه بوده ‌است، در جایگاه حاضر شد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من از ترس آبرویم این کار را کردم و زمانی که بچه را می‌کشتم، به صورتش نگاه نمی‌کردم که مبادا پشیمان شوم.سپس زن جوان در جایگاه حاضر شد؛ او گفت: قبول دارم بچه را من به دست پدرش دادم اما فکر نمی‌کردم او را بکشد. من فکر می‌کردم چون او خودش چند فرزند دارد، بنابراین کاری نمی‌کند که به بچه آسیبی برساند و نهایتش این است که بچه را جایی رها می‌کند و من می‌روم دوباره بچه را برمی‌دارم. من قصد کشتن بچه را نداشتم؛ اگر می‌دانستم او این کار را می‌کند، هیچ‌وقت بچه را نمی‌دادم.او درباره اینکه حالا شوهرش کجاست، گفت: شوهرم چند ماه بعد از این ماجرا فوت کرد. او اعتیاد داشت و اوردوز و فوت کرد، او خیلی من را اذیت می‌کرد. از وقتی ازدواج کرده ‌بودیم به خاطر اینکه اعتیاد داشت شب‌ها بالای سرم می‌آمد و مرتب من را با چاقو تهدید می‌کرد، کتکم می‌زد و آزارم می‌داد. همین کارهای شوهرم بود که باعث شد من وارد رابطه با مردی شوم که به بچه‌اش هم رحم نکرد.با پایان دفاعیات متهمان و دفاعیات وکلای آنها هيئت قضائی برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
منبع: شرق

دیدگاه ها

بیشتر بخوانید

نظر شما چیست؟