اخبار زیر پوست شهر مهرآفرین
در جریان تازه های مهرآفرین باشید
قتل فرزند ٤ سال بعد از همسرکشی
قتل فرزند ٤ سال بعد از همسرکشی
|
0 دیدگاه
|
چهارشنبه ۱۱,مرداد,۱۳۹۶
|
1276 نفر
مردی همسرکش که توانسته بود رضایت فرزندانش را بگیرد و از قصاص نجات پیدا کند، بعد از آزادی از زندان اینبار پسرش را به قتل رساند. به گزارش خبرنگار ما، متهم که مردی معتاد به شیشه است، چهار سال قبل از حادثه، در پی درگیریای که با همسرش داشت او را به قتل رسانده است. یک سال قبل دختر نوجوانی درحالیکه گریه میکرد با مرکز فوریتهای پلیسی تماس گرفت و گفت پدرش در حال بهقتلرساندن برادرش است. زمانی که مأموران به خانه این دختر رسیدند متوجه شدند کار از کار گذشته و پسر نوجوانی به نام شروین جانش را از دست داده است. بهنام پدر این نوجوان که متهم به قتل است، در محل بازداشت شد و در همان لحظه نیز به قتل پسرش اعتراف کرد.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران متهم را به اداره آگاهی منتقل کردند. ابتدا دختر نوجوان که موضوع را به پلیس گزارش داده بود، مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: نیمهشب بود و همه ما خوابیده بودیم، من صدایی شنیدم؛ صدایی مثل شکستن چیزی. از خواب بیدار شدم و فکر کردم خواب دیدهام. به آشپزخانه رفتم یک لیوان آب خوردم و برگشتم که بخوابم یکدفعه دیدم پدرم برادرم را روی زمین خوابانده و سرش را زیر مبل کرده و با دستانش گلوی او را فشار میدهد. به سمت پدرم حمله کردم و سعی کردم برادرم را از او جدا کنم، نتوانستم، او من را به گوشهای پرت کرد وقتی بلند شدم دیدم پدرم با چنگال به گلوی برادرم میکوبد، از خانه بیرون رفتم و فریاد زدم و کمک خواستم کسی جلو نیامد، همه از پدرم میترسیدند. به پلیس خبر دادم و بعد هم به عمه و عمویم زنگ زدم آنها حرفم را باور نکردند و گفتند تو اشتباه میکنی حتما خواب دیدهای. وقتی مأموران رسیدند، پدرم برادرم را کشته بود. این دختر گفت: چهار سال قبل پدرم با مادرم درگیر شد و او را به قتل رساند. بعد به ما گفت از کردهاش پشیمان است و ما هم او را بخشیدیم چون پدرمان بود و دوستش داشتیم اما حالا او برادرم را هم کشته است. بعد از گفتههای این دختر، متهم مورد بازجویی قرار گرفت. او ابتدا مدعی شد پسرش قصد انتقامگیری از او را داشته و بههمیندلیل هم دست به این کار زده است اما بعد مدعی شد چون شیشه کشیده بود، متوجه رفتارش نشده است.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته این پرونده در شعبه ١٠ مورد رسیدگی قرار گرفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و سپس دختر نوجوان ماجرای قتل برادرش را شرح داد. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول کرد و گفت: چهار سال قبل از این حادثه، همسرم از موضوعي ناراحت شد و با هم جروبحث کردیم. همسرم به من گفت تو چیزی حالیات نیست. به او گفتم دیگر این حرف را نزن خودت میدانی که من چقدر از این حرفها ناراحت میشوم اما توجهی نکرد و دوباره حرفش را تکرار کرد. من هم كنترل خودم را از دست دادم و از این حرف ناراحت شدم و به سمت همسرم رفتم و با او درگیر شدم و او را به قتل رساندم. بعد از دستگیری فرزندانم اعلام گذشت کردند اما من چهار سال در زندان ماندم و بعد بیرون آمدم. زمانی که همسرم را کشتم پسرم خیلی کوچک بود. من میدانستم او از من خیلی ناراحت است و میخواهد انتقام بگیرد. مادرم زمینگیر است و قدرت حرکت ندارد. پسرم برای اینکه من را ناراحت کند مدام او را با عصا کتک میزد و همین هم باعث میشد که بیشتر از دست پسرم ناراحت شوم ضمن اینکه همسایهها و خواهران و برادرانم به من میگفتند با کارهایی که شروین میکند بالاخره مادر را میکشد. البته میدانستم پسرم قصد انتقامگیری دارد. او واقعا من را نبخشیده بود.
متهم درباره شب حادثه گفت: مرتب به گفتههای مردم فکر میکردم و اینکه پسرم بخواهد مادرم را بکشد، خیلی ناراحتم میکرد در همین فکر بودم که بلند شدم و پسرم را در خواب خفه کردم. من مادرم را خیلی دوست داشتم و نمیخواستم به او آسیبی وارد شود. او درباره اینکه چرا با چنگال به گلوی پسرش کوبیده است، گفت: من این کار را نکردم البته چنگال داشتم برای اینکه اگر کسی جلو آمد او را بترسانم اما قصدم این نبود که آنقدر فجیع پسرم را بکشم. من بچههایم را خیلی دوست داشتم بعد از فوت همسرم به آنها خیلی وابستهتر شده بودم و اصلا نمیخواستم آسیبی به آنها وارد شود. پسرم را هم خیلی دوست داشتم، حرف دیگران باعث شد نسبت به او شک کنم و او را بکشم. با پایان جلسه دادگاه هیئت قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران متهم را به اداره آگاهی منتقل کردند. ابتدا دختر نوجوان که موضوع را به پلیس گزارش داده بود، مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: نیمهشب بود و همه ما خوابیده بودیم، من صدایی شنیدم؛ صدایی مثل شکستن چیزی. از خواب بیدار شدم و فکر کردم خواب دیدهام. به آشپزخانه رفتم یک لیوان آب خوردم و برگشتم که بخوابم یکدفعه دیدم پدرم برادرم را روی زمین خوابانده و سرش را زیر مبل کرده و با دستانش گلوی او را فشار میدهد. به سمت پدرم حمله کردم و سعی کردم برادرم را از او جدا کنم، نتوانستم، او من را به گوشهای پرت کرد وقتی بلند شدم دیدم پدرم با چنگال به گلوی برادرم میکوبد، از خانه بیرون رفتم و فریاد زدم و کمک خواستم کسی جلو نیامد، همه از پدرم میترسیدند. به پلیس خبر دادم و بعد هم به عمه و عمویم زنگ زدم آنها حرفم را باور نکردند و گفتند تو اشتباه میکنی حتما خواب دیدهای. وقتی مأموران رسیدند، پدرم برادرم را کشته بود. این دختر گفت: چهار سال قبل پدرم با مادرم درگیر شد و او را به قتل رساند. بعد به ما گفت از کردهاش پشیمان است و ما هم او را بخشیدیم چون پدرمان بود و دوستش داشتیم اما حالا او برادرم را هم کشته است. بعد از گفتههای این دختر، متهم مورد بازجویی قرار گرفت. او ابتدا مدعی شد پسرش قصد انتقامگیری از او را داشته و بههمیندلیل هم دست به این کار زده است اما بعد مدعی شد چون شیشه کشیده بود، متوجه رفتارش نشده است.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. روز گذشته این پرونده در شعبه ١٠ مورد رسیدگی قرار گرفت. در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و سپس دختر نوجوان ماجرای قتل برادرش را شرح داد. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام را قبول کرد و گفت: چهار سال قبل از این حادثه، همسرم از موضوعي ناراحت شد و با هم جروبحث کردیم. همسرم به من گفت تو چیزی حالیات نیست. به او گفتم دیگر این حرف را نزن خودت میدانی که من چقدر از این حرفها ناراحت میشوم اما توجهی نکرد و دوباره حرفش را تکرار کرد. من هم كنترل خودم را از دست دادم و از این حرف ناراحت شدم و به سمت همسرم رفتم و با او درگیر شدم و او را به قتل رساندم. بعد از دستگیری فرزندانم اعلام گذشت کردند اما من چهار سال در زندان ماندم و بعد بیرون آمدم. زمانی که همسرم را کشتم پسرم خیلی کوچک بود. من میدانستم او از من خیلی ناراحت است و میخواهد انتقام بگیرد. مادرم زمینگیر است و قدرت حرکت ندارد. پسرم برای اینکه من را ناراحت کند مدام او را با عصا کتک میزد و همین هم باعث میشد که بیشتر از دست پسرم ناراحت شوم ضمن اینکه همسایهها و خواهران و برادرانم به من میگفتند با کارهایی که شروین میکند بالاخره مادر را میکشد. البته میدانستم پسرم قصد انتقامگیری دارد. او واقعا من را نبخشیده بود.
متهم درباره شب حادثه گفت: مرتب به گفتههای مردم فکر میکردم و اینکه پسرم بخواهد مادرم را بکشد، خیلی ناراحتم میکرد در همین فکر بودم که بلند شدم و پسرم را در خواب خفه کردم. من مادرم را خیلی دوست داشتم و نمیخواستم به او آسیبی وارد شود. او درباره اینکه چرا با چنگال به گلوی پسرش کوبیده است، گفت: من این کار را نکردم البته چنگال داشتم برای اینکه اگر کسی جلو آمد او را بترسانم اما قصدم این نبود که آنقدر فجیع پسرم را بکشم. من بچههایم را خیلی دوست داشتم بعد از فوت همسرم به آنها خیلی وابستهتر شده بودم و اصلا نمیخواستم آسیبی به آنها وارد شود. پسرم را هم خیلی دوست داشتم، حرف دیگران باعث شد نسبت به او شک کنم و او را بکشم. با پایان جلسه دادگاه هیئت قضات برای تصمیمگیری دراینباره وارد شور شدند.
دیدگاه ها
بیشتر بخوانید