اخبار مهرآفرین
در جریان تازه های مهرآفرین باشید
لبخند به زندگی/ درمان رایگان دندان کودکان واحد کرج توسط انجمن دندانپزشکان البرز
لبخند به زندگی/ درمان رایگان دندان کودکان واحد کرج توسط انجمن دندانپزشکان البرز
|
0 دیدگاه
|
یکشنبه ۱۲,آذر,۱۳۹۶
|
2120 نفر
صبح سردی است. مادرها با بچه های قد و نیم قدشان، جلوی کانکس صف کشیده اند. اینجا حیاط مدرسه ای در منطقه چهار حصار کرج است؛ منطقه ای ناامن در حاشیه شهر کرج. سکونتگاه غیرقانونی افرادی رانده شده از اجتماع. دفتر مهرآفرین هم همین نزدیکی است. مددکاران می گویند حتما باید با ماشین شخصی در این منطقه تردد کنند چون اینجا چیزی به اسم امنیت، حتی در روز روشن هم کمیاب است. با این وجود زنان و کودکان زیادی در همین ناامنی و فقر زندگی می کنند.
درِ کانکس باز می شود و پسر بچه ای گریه کنان بیرون می دود. هفت هشت ساله است. مادرش و مردی مسن سعی دارند آرامش کنند. پسرک از دندانپزشک می ترسد. مادرها می خندند و بچه ها با تعجب ناظر صحنه اند. دستیار دکتر می گوید نفر بعدی. این گروه از طرف انجمن دندانپزشکان ایران، شاخه البرز آمده که به صورت رایگان درمان کودکان تحت پوشش واحد کرج را تقبل کرده است.
دکتر علیرضا اسحاقی که در کانکس مشغول آرام کردن بچه گریانی است، می گوید:"از نظر بهداشت و مراقبت دندانی، بسیاری از این بچه ها وضعیت مناسبی ندارند. البته بعضی موارد هم وجود دارد که مشخص است مراقبت خوبی از دندان هایشان شده ولی بیشترشان ضعیف هستند."
اکثر بچه ها در سنی هستند که هم دندان شیری دارند هم دائمی. به گفته دکتر اسحاقی این سن، سن حساسی است و دندانپزشکان سعی می کنند دندانهای شیری کودکان را حفظ کنند مگر این که وضعیت دندان در اثر آبسه یا عفونت، وخیم باشد.
به گفته این دندانپزشک، بعد از معاینه کلی برای هر کودک پرونده تشکیل می شود:" کارهایی را که در کانکس قابل انجام باشد، همینجا انجام می دهیم و درمانهای پیشرفته تر را اگر نیاز باشد به مطب ها ارجاع می دهیم. مشکل شایع در میان این بچه ها پوسیدگی دندان شیری است. در این موارد، دندانهایی که وضعشان خراب است کشیده می شوند و آنهایی که قابل ترمیم است، ترمیم می شوند."
بیرون کانکس، دستیار دکتر بسته هایی را بین بچه ها توزیع می کند. داخل هر بسته یک عدد خمیردندان کودک، دهانشویه، مسواک و آدامس بایودنت است. آدامس بایودنت به عقیده دندانپزشکان بدون شکر مصنوعی ساخته می شود و برای دندان مضر نیست. کل هزینه های این پروژه را شرکت بایودنت پرداخت کرده است و دندانپزشکان نیز به صورت خیریه در این پروژه همکاری می کنند.
زنها و بچه های تازه ای به گروه اضافه شده اند. پیرزنی با چادر گلدار، دست دختربچه ای را گرفته. او مادربزرگ ملیکاست. مادرش او را وقتی خیلی کوچک بود، رها کرده و رفته است. البته مادربزرگ نمی گوید که پدر ملیکا اعتیاد دارد. این را مددکار مهرآفرین می گوید. گویا ملیکا مجبور است با پدرش در خیابانها بچرخد. پدر ساز می زند و می خواند، ملیکا هم می رقصد. از این راه پول در می آورند. مهرآفرین تلاش کرده مانع از کار کردن دخترک شود و او را به مدرسه بفرستد.
زن دیگری همراه سه بچه از راه می رسند؛ زن لاغر و نحیف است. بچه هایش زیبا و چشم آبی اند. دست شیرخواری که در آغوشش است، باندپیچی شده. مادر می گوید سوخته. وقتی او برای کار کردن به "خانه های مردم" رفته بود و بچه ها تنها بودند، زن همسایه می آید و یاشار کوچولو را بی اجازه به خانه خودش می برد. دست پسرک آنجا با اتوی داغ می سوزد. وقتی می پرسیم چطور بچه ده ماهه را در خانه می گذاری و می روی؟ می گوید:" یوکابد مراقبش است!" یوکابد، دختر بزرگتر، هفت ساله است. مثل یک زن کوچک دست برادر دیگرش، یونا را گرفته. پاهای یونا از صندل کوچکی که به زور به او پوشانده اند، بیرون زده. جوراب هم ندارد. مددکار می گوید کفش این بچه برایش کوچک شده. قرار می شود با بچه ها برویم دفتر و برایشان از انبار، کفش مناسب پیدا کنیم. مادر و بچه کوچکش می مانند و دو کودک همراه ما می آیند. بی اعتراض، بدونِ غریبی کردن. بچه های مستقلی اند. وقتی دو جفت کفش را به پایشان امتحان می کنیم و اندازه می شود، یوکابد سریع کفش های کهنه برادرش و خودش را برمی دارد و زیر بغل می زند. یاد گرفته که قدر همه چیز را بداند؛ حتی چیزهای کهنه. او در کودکی بزرگ شده، مادر شده و چشم های دردمند زنی جاافتاده را دارد. اما در چهره کودکانه اش چیزی موج می زند که در چهره بچه های خانواده های مرفه یا متوسط به ندرت می توان دید: سرسختی.
دیدگاه ها
بیشتر بخوانید