از تکدی‌گری با مادربزرگ معتاد، تا نجات توسط مهرآفرین

از تکدی‌گری با مادربزرگ معتاد، تا نجات توسط مهرآفرین | 0 دیدگاه | چهارشنبه ۲۳,دی,۱۳۹۴ | 1113 نفر
از تکدی‌گری با مادربزرگ معتاد، تا نجات توسط مهرآفرین
دخترک را که به مهرآفرین آوردند، لب‌هایش از سرما کبود شده بود. به شدت سرفه می‌کرد و می‌لرزید. مأموران مرکز فوریت‌های اجتماعی شهرداری او را با مادربزرگش در حالی مشاهده کرده بودند که در خیابان تکدی‌گری می‌کردند. با پرس و جوی بیشتر متوجه شدند پدر و مادر فاطمه سادات، معتادند. مادرش در کمپ بستری شده و پدرش کارتن‌خواب است. دخترک به ناچار مدتی است که با مادربزرگش زندگی می‌کند. از قضا پیرزن هم مصرف‌کننده شیشه است و از فاطمه ساداتِ هشت ساله، برای تکدی‌گری استفاده می‌کند. مأموران گشت شهرداری، مادربزرگ را برای ترک اعتیاد به کمپ لویزان فرستادند و فاطمه سادات را به دفتر مهرآفرین تحویل دادند. مددکاران در همان نگاه اول متوجه شدند که دخترک به شدت بیمار است. به سرعت او را به مرکز درمانی بردند و بعد از معاینات پزشکی، مشخص شد که مبتلا به آنفلوآنزا و شپش است. مددکاران داروهای لازم را تهیه کردند، به او غذایی گرم و مقوی دادند و بعد از حمام کردن، به تنش لباس‌های نو پوشاندند. حالا فاطمه سادات به جایی امن و راحت منتقل شده تا استراحت کند و سلامتی‌اش را به دست بیاورد. مهرآفرین با حمایت از این کودک، تمام تلاشش را می‌کند که او دوباره به دامان خیابان و آسیب‌های اجتماعی بازنگردد، اما کودکانی همچون فاطمه سادات در این شهر بسیارند. کودکانی که بیماری اعتیاد و فقر، خانواده‌هایشان را از پا درآورده و امرار معاش را به دست‌های کوچک و ناتوان آن‌ها سپرده است. حال اگر موسسات خیریه‌ای همچون مهرآفرین نباشند، سرنوشت فاطمه سادات‌ها چه خواهد شد؟ برای این کودکان بی‌گناه، چه آینده‌ای قابل تصور است، جز دستفروشی، تکدی‌گری، دزدی و اعتیاد؟ واکنش سازمان‌های مسئول در قبال این  قربانیان معصومِ اجتماع، کماکان بی‌تفاوتی و انکار است و تنها راه نجات این کودکان در حال حاضر،  کمک و حمایت مهرآفرینان است.

دیدگاه ها

بیشتر بخوانید

نظر شما چیست؟