اخبار مهرآفرین
در جریان تازه های مهرآفرین باشید
کودکی که مادرش او را نخواست
کودکی که مادرش او را نخواست
|
0 دیدگاه
|
یکشنبه ۱۲,اردیبهشت,۱۳۹۵
|
1188 نفر
زهرا زنی 38 ساله است که دو بار ازدواج کرده و سه فرزند دارد. او چند روز پیش با کودک شیرخوارش به دفتر مهرآفرین مراجعه کرد و به مددکاران گفت که دیگر نمیتواند از دختر 9 ماههاش مراقبت کند. میگفت جایی برای زندگی ندارد و از یک سال و نیم پیش که به تهران آمده، یا در کمپ ترک اعتیاد ساکن بوده یا در سامانسرا. دختر کوچک، چهرهای زیبا و دلنشین داشت و لباسهایی تمیز و مرتب که با توجه به شرایط زندگیاش تعجببرانگیز بود.
واحد مددکاری مهرآفرین به سرعت اقدام به تکمیل پرونده و بررسی صحت و سقم ادعاهای زهرا کرد. ظاهرا این زن سالها پیش در شهر زادگاهش ازدواج کرده و بعد از چندسال با وجود یک فرزند، از همسرش طلاق گرفته است. اینطور که خودش میگفت، شوهرش معتاد و سارق مسلح بود، او را زیر باد کتک میگرفت و ادامه آن زندگی را برایش غیرممکن کرده بود. اما خانواده زهرا که با طلاق او مخالف بودند، بعد از جدایی، او را طرد کردند و زهرا آواره خیابانها شد.
زن جوان در اولین روزهای کارتنخوابی، شروع به مصرف شیشه کرد. در همان روزها با مرد جوانی آشنا شد که برایش مواد تهیه میکرد. بین این دو رابطهای شکل گرفت که 5 سال بدون ازدواج رسمی ادامه داشت. از این ارتباط، پسری متولد شد که امروز 3 ساله است و پیش مادربزرگش در زادگاهش نگهداری میشود. وقتی این کودک به دنیا آمد، مرد جوان تصمیم گرفت با زهرا ازدواج کند اما خانوادهاش مانع این ازدواج شدند و بچه را از زهرا گرفتند تا مثل مادرش بیخانمان و معتاد نشود.
زهرا که دومین فرزندش را هم از دست داده بود، تصمیم گرفت برای کار کردن به تهران بیاید. او همچنان به شیشه معتاد بود و در تهران هم جایی برای زندگی سراغ نداشت، بجز خیابان. در همان روزهای اول کارتنخوابی در پارکهای تهران، توسط گشت اورژانس اجتماعی به کمپ ترک اعتیاد تحویل داده شد. در همان روزها متوجه شد یک بار دیگر حامله است و تصمیم گرفت برای همیشه اعتیاد را ترک کند. زهرا به مددکاران مهرآفرین اطمینان داده که یک سال و چهار ماه از پاکیاش میگذرد و در تمام دوران بارداری و بعد از زایمان هم پاک بوده است. او پدر فرزندش را از به دنیا آمدن او باخبر کرده اما ظاهرا مرد جوان حاضر نشده مسئولیت نگهداری از یک بچه دیگر را هم بپذیرد.
زهرا زمانی به مهرآفرین مراجعه کرد که تصمیم داشت دخترکش را به زنی بسپارد که به نظرش وضع مالی خوبی داشت و میتوانست از بچهاش به خوبی مراقبت کنند. وقتی مددکار از او پرسید چرا بچه را تحویل بهزیستی نمیدهد گفت:«بهزیستی که به من پول نمیده.» او امیدوار بود با 200هزار تومانی که از آن زن میگیرد، بتواند برای خودش یک سقف و سرپناه فراهم کند.
مددکاران مهرآفرین بعد از این که متوجه قصد مادر برای فروش بچه شدند، سعی کردند مانع این کار شوند. ابتدا پیشنهاد کردند برای او و دخترش خانهای اجاره کنند تا کنار یکدیگر زندگی کنند ولی زهرا تمایلی به این کار نشان نداد. مشخص بود که کودکش را نمیخواست. سرانجام بعد از مشاورههای مددکاری مفصل، توانستند اعتماد او را جلب و متقاعدش کنند که کودکش را به بهزیستی بسپارد.
به محض رضایت گرفتن از مادر، کودک 9 ماهه به بهزیستی تحویل داده شد تا شاید این، تنها راه نجاتش باشد در مقابل آسیبهایی که تهدیدش میکند: اعتیاد، بیخانمانی و فحشا
دیدگاه ها
بیشتر بخوانید