یک روز خوب با یک بغل کتاب‌ و کلاس‌ بچه‌ها از دیدن این همه کتاب هیجان زده‌اند. منظم ومرتب، کنار میز صف کشیده‌اند و کتاب‌ها را ورق می‌زنند. پسرها بیشتر دنبال موضوعات علمی‌اند. اما دخترها اغلب جذب رمان‌ و کتاب‌های روانشناسی می‌شوند. فائزه یک کتاب برمی‌دارد و جلد آن را به مادرش که کمی آن‌طرف‌تر کنار مادران دیگر ایستاده نشان می‌دهد؛ عنوان کتاب «حقوق من» است. کتابی است با طرح جلدی کارتونی و جذاب که با زبان ساده درباره حقوق کودک و مسئولیت‌هایی که والدین و جامعه در قبال کودکان دارد، حرف می‌زند. وقتی فائزه این کتاب را برمی‌دارد، چند کودک دیگر هم توجه‌شان جلب می‌شود. فائزه تنها 11 سال دارد اما به گفته مادرش، خیلی بیشتر از سن و سالش می‌فهمد. او در محله‌ای زندگی می‌کند که بسیاری از ساکنانش، معتاد و بزهکارند. فائزه اعتیاد و خشونت را خوب می‌شناسد. او بارها از پدر معتادش کتک خورده. پدری که حالا خانه را ترک کرده و کسی از سرنوشتش خبر ندارد. فائزه دختر باهوشی است. پدرش نمی‌گذاشت به مدرسه برود چون پول کافی برای مخارج تحصیل او نداشت. فائزه دو خواهر کوچک‌تر از خودش هم دارد که همگی در شرایط مالی سخت، در خانه‌ای کوچک و فرسوده زندگی می‌کنند. بعد از مراجعه مادر فائزه به مهرآفرین، با حمایت موسسه، فائزه توانست به مدرسه برود و با عشق و علاقه، درس خواندن را شروع کند. مادرش می‌گوید:« هیچ‌وقت برای درس و مشق این دختر حرص و جوش نخوردم! خودش بی‌سرو صدا تکالیفش را انجام می‌دهد. بعد هم کتاب‌ می‌خواند. کتاب‌هایی راجع به روانشناسی، موفقیت، خوشبختی. این‌ها را از کتابخانه‌ای که نزدیک خانه‌مان است امانت می‌گیرد. عاشق کتاب است. گاهی وقت‌ها هم نقاشی می‌کشد. مثلا عکس مرا کشیده. خیلی هم خوب کشیده. نمی‌دانم این چیز‌ها را از کجا یاد گرفته! » فائزه در مدرسه هم سرآمد است. معلم‌هایش از او بسیار راضی‌اند. هم‌کلاسی‌هایش از او اشکالات درسی‌شان را می‌پرسند. او از کتاب‌های اهدایی یاوران مهرآفرین، چندین جلد برداشته ولی باز هم دور میز می‌چرخد و با اشتیاق عناوین موردعلاقه‌اش را جستجو می‌کند؛ 3جلد کتاب آموزشی زبان هم برمی‌دارد. بچه‌های دیگر هم کتاب‌های منتخبشان را در نایلون‌ها می‌گذارند و به مادرانشان می‌سپرند. بین‌شان از رده سنی پیش دبستانی هست تا دبیرستانی و کنکوری. به همین دلیل هر گروه از کتاب‌ها طرفداران خودش را دارد؛ از کتاب‌های شعر و قصه گرفته تا کتاب‌های تست‌زنی . یک ساعتی که می‌گذرد، از 300 جلد کتاب روی میز، تنها چند جلد باقی‌ می‌ماند. بعد از اهدای کتاب، نوبت ثبت نام کلاس‌های تابستانی است. مسئول واحد آموزش مهرآفرین، اسم کلاس‌های تابستانی را روی وایت بورد می‌نویسد و از بچه‌ها می‌خواهد با خواندن نام هر کلاس، تمایلشان را برای ثبت نام اعلام کنند. کلاس‌ها بسیار متنوع است؛ هنری، ورزشی، فنی و آموزشی. در شاخه هنری کلاس‌هایی از قبیل سفالگری، طراحی و نقاشی، موسیقی(گیتار و تنبک) با استقبال زیاد حضار مواجه می‌شود. دختران و مادران در کلاس‌های طراحی و دوخت، آرایشگری و کیک‌پزی ثبت نام می‌کنند. البته دختران علاقه زیادی هم به گرافیک و فتوشاپ، تفسیر قرآن، آموزش حسابداری و ICDL  نشان می‌دهند. کلاس‌هایی که مورد استقبال پسران هم قرار گرفته. کلاس‌های ورزشی مثل شنا، تکواندو، ایروبیک، والیبال و بدمینتون هم مورد علاقه هردو گروه است. البته قرار است تیم حرفه‌ای فوتبال پسران و تیم کوهنوردی مهرآفرین هم تشکیل شود و پس از آموزش‌های اصولی، به فعالیت مشغول شوند. کلاس‌های تقویتی زبان، عربی، ریاضی و دروس تخصصی برای نوجوانانی که کنکور دارند هم از بخش‌هایی است که مورد استقبال قرار می‌گیرد. فائزه در کلاس طراحی و نقاشی ثبت نام کرده‌است. البته چون زبان انگلیسی را خیلی دوست دارد، در کلاس زبان هم نام‌نویسی کرده. او در خانه به خواهرهای کوچکش انگلیسی یاد می‌دهد. در نهایت تمام بچه‌ها به چیزی که علاقه دارند رسیده‌اند. چندساعتی را در کنار هم سپری کرده‌اند، کتاب‌های دلخواهشان را هدیه گرفته‌اند و برای تعطیلات تابستان‌ برنامه‌ریزی کرده‌اند. در پایان از حضار با شیرینی و آبمیوه پذیرایی می‌شود و همگی با لبی خندان و یک بغل کتاب، از موسسه خارج می‌شوند تا خودشان را برای اول تیرماه و شروع کلاس‌های تابستانی آماده کنند. پی نوشت: علاوه بر این، حدود  3000جلد کتاب داستان و شعر مصور کودک، همزمان با این نمایشگاه به شهرستانها و شعب مهرافرين استان مركزي ، هرمزگان ، سيستان و بلوچستان و ديگر شعب همچنين كانون نخبگان مهرافرين و دفاتر آموزشي كودكان كار مهرآفرين ارسال شده است تا در اختیار مددجویان قرار گیرد. از آقای جدیدی یاور عزیزی که این کتابها را به موسسه اهدا کردند، بی نهایت سپاسگزاریم.