سانیا را وقتی یازده ماهش بود، با صورتی ملتهب و متورم به شعبه حصار کرج آوردند. پدرش که کارگر معدن بود بیکار شده بود؛ مادرش هم سانیا را برداشته و از کرمانشاه آمده بود کرج، خانه خاله‌اش. خاله برای درمان سانیا طلاهایش را فروخته بود. سانیا مبتلا به همانژیوم است؛ نوعی تومور خوش خیم که البته عوارض خاص خودش را دارد. از دو هفته بعد از تولد صورتش ورم کرد و این ورم هرروز بیشتر شد. برای درمانش لازم بود ماهی یک بار آمپول خاصی را به نقاط مختلف صورتش بزنند که هزینه هر عدد از این آمپول، 2 میلیون تومان می‌شد. 

خاله سانیا از مددکار مهرآفرین می‌خواهد کمکشان کند. آوا اکبری مددکار شعبه خط 4 حصار می‌گوید:«بعد از بررسی‌ مدارک و فاکتورها و بازدید از منزل، سانیا را تحت پوشش قرار دادیم. من با مددکاری بیمارستان صحبت کردم و شرایط سانیا را برایشان توضیح دادم. بالاخره راضی شدند آمپول‌ها را دانه‌ای 550 هزار تومن حساب کنند. اوایل هزینه درمان را خود موسسه پرداخت می‌کرد اما به علت عوارض آمپول‌ها هزینه‌های درمان سانیا بیش از حد انتظار بالا رفت.»

پس ترتیبی داده شد تا مشارکت خیرین به این موضوع جلب شود. گزارشی از سانیا در تی وی پلاس پخش شد و از طریق خیرین مبلغ 10 میلیون تومان برای درمان سانیا اهدا شد. حدود 12 میلیون تومان هم از طریق سایت مهرآفرین، بخش نگذارید خاموش شوند جمع آوری شد. 

اما عوارض آمپول‌ها چه بود؟ افتادن نوک بینی و بخشی از گونه سانیا. هر ماه سانیا را 20 دقیقه بیهوش می‌کردند تا آمپول‌ها را زیر پوست صورتش، در نقاطی که بیشتر درگیر همانژیوم بود تزریق کنند ولی هر دارویی عوارضی دارد. خوشبختانه با ادامه درمان بعد از مدتی گوشتِ صورتش برگشت و تورم تا حد قابل قبولی کم شد. پلک چشم سانیا که در اثر تزریق آمپول برگشته بود داخل چشمش، در بیمارستان فارابی تهران جراحی شد و مژه‌هایش هم با لیزر سوزانده شد چون داخل چشمش می‌رفت و مادرش مجبور بود هر چند روز یک بار با موچین مژه‌های بچه را بکَنَد. عمل موفقیت آمیز بود و پلک چشم سانیا اکنون به حالت طبیعی برگشته است.همچنین به گفته پزشک دیگر صورت سانیا نیاز به آمپول ندارد چون تورم آن کاملا از بین رفته فقط لکه‌های قرمزی روی پوستش به جا مانده که ممکن است بعد از بلوغ خود به خود از بین بروند. در غیر این صورت باید تحت لیزر درمانی قرار بگیرد. 

از سوی دیگر پزشکان تشخیص دادند که کودک باید آنژیوی مغزی شود. اکبری می‌گوید:«طی آنژیو کنار ران پایش را سوراخ کردند و یک لوله فرستادند داخل مغز که از آن موقع به بعد سانیا نمی‌تواند صاف راه برود و زانوهایش هنگام راه رفتن به هم می‌چسبد. اخیرا هم به دنبال تنگی نفس، تشخیص ناراحتی قلبی داده‌اند که باید بیاید تهران و در بیمارستان شهید رجایی قلبش را بالن بزنند. امیدواریم جواب بدهد تا کار به عمل قلب باز نکشد.»

خوشبختانه مدتی است که پدر و مادر سانیا آشتی کرده‌اند و سانیا و مادرش به کرمانشاه برگشته‌اند. پدرش هم دوباره به کار در معدن مشغول شده. سانیای 23 ماهه، تنها فرزند پدر و مادرش است؛ کودکی که خداوند بعد از 11 سال به آنها بخشیده و امروز به لطف یاوران مهرآفرین، به زندگی سالم و طبیعی نزدیک‌تر شده است.