جشن تولد هفت سالگی «رعنا» بااین پیام تبریک «فاطمه دانشور» مدیر عامل موسسه نیکوکاری مهر آفرین آغاز شد: «رعنای عزیزم، روزی برای اولین بار دیدمت، مهر وعشق عجیبی در قلبم نسبت به تو احساس کردم و از درد و ناراحتیت خیلی غمگین شدم. در این مدت به کمک آدم‌های خیر و مهربان، با همه وجود تلاش کردم تا از سختی‌های زندگی تو‌ کم کنم و ودنیای قشنگ‌تری برایت بسازم. دخترم آرزو دارم بعد از گذراندن این دوران سخت، روزی انسان قوی وبزرگی شوی که بتوانی به رعناهای زیادی کمک کنی، زیبایی رو به صورت و زندگی‌شان هدیه کنی و بهشون یاد بدی تا مثل خودت، در سخت ترین شرایط، شجاع و قوی باشند. پس اگر می‌خواهی مرا خوشحال کنی، به آرزوهای بزرگ و رنگی فکر کن؛ به زندگی قشنگی که برای خودت و بچه‌های دیگه می‌سازی. تولدت مبارک.». موسسه نیکوکاری مهرآفرین ، در آستانه سالروز میلاد نبی اکرم (ص) نیز،مراسمی به بهانه ی جشن تولد هفت سالگی رعنا در محل ارگ جدید بم، ترتیب داد تا شاید بتواند اندکی از غم‌های این کودک قربانی اسید پاشی را بکاهد. هشتم دی ماه سال جاری، رستوران سقف چوبی نخل سبز، در محل آرام ارگ جدید بم، اینبار شاهد میهمانانی متفاوت با قبل است، میهمانانی که اکثر آنها بچه یتیم‌های تحت پوشش نیکوکاری مهرآفرین بودند. بچه‌هایی با ظاهر معصومانه و با دستان سرد زده و خالی که آمده بودند به «رعنا»، روحیه هدیه بدهند تا شاید خنده به لب‌های زخم دیده وچروک شده‌اش بازگردد. مجری، برنامه را آغاز می‌کند اما گریه امانش نمی دهد؛ «هق هق» کنان سالن را ترک می کند. تعدادی از کودکان  نیز با گریه‌های مجری، گریه می‌کنند. نماینده نیکوکاری هم به عنوان میزبان جشن تولد رعنا وضعیت مشابهی دارد، اما پس از دقایقی،مجری را به سالن می‌آورد و می‌گوید شما قرار بود رعنا و دوستان میهمانش را شاد کنید. مجری برنامه سپس با شوخی‌های متنوع، سعی می کند «رعنا» را بخندند.«رعنای هفت ساله» اما چونان یک آدم بزرگ، در کنار خواهرش نازنین،پشت میزی که روی آن دو کیک تولد قرار دارد نشسته است وسخت در تفکر است. اینکه «رعنا» به چه می‌اندیشد؟، را هیچ کس نمی‌داند. مجری برنامه اما همچنان در تلاش است و به «رعنا» با واژگان امید بخش، امید می‌دهد. «رعنا» به یک باره شروع به خنده و دست زدن می‌کند و سالن کوچک رستوران نخل طلایی ارگ جدید بم، غرق در شادی و سرور بچه ها می‌شود. رعنا کوچولو با چهره‌ای آرام روی صندلی نشسته و خنده‌های کودکانه‌اش روی لب سوخته‌اش نشان از خوشحالی او داشت.رعنا  در کنار نازنین  که پیش رویش کیک تولد ش بود.عکس‌های یادگاری گرفته شد و نوبت به خاموش کردن شمع‌ها رسید  با آرزوهایی که در دل داشت شمع‌ها را خاموش کرد رعنا کوچولو که سرگرم بریدن کیک و بازی بود نیز گفت: مادرم را خیلی دوست داشتم و می‌خواهم وقتی بزرگ شدم دکتر شوم.. «نیره ولندیاری» نماینده موسسه نیکوکاری مهرآفرین ،هدف از برگزاری جشن تولد رعنا در یک مکان گردشگری و با حضور صرفا بچه‌های تحت پوشش آن نیکوکاری را تقویت روحیه این کودک قربانی اسید پاشی با استفاده ازنگاه مهربانانه کودکان هم نوع خود ذکر کرد. نماینده موسسه نیکوکاری مهرآفرین در استان کرمان گفت: نیکوکاریتصمیم گرفت که جشن تولد رعنا در یک مکان گردشگری در نزدیکی محل سکونت وی برگزار شود و از این رو ارگ جدید بم انتخاب شد. ولندیاری با اشاره به تحقق هدف نیکوکاری در مراسم جشن تولد هشت سالگی رعنا از دست زدن وشادمانی این کودک قربانی اسیدپاشی برای اولین بار پس از مجروحیت وی به عنوان یک موفقیت بزرگ یاد کرد. وی افزود: موسسه نیکوکاری مهرآفرین، همواره آرزو داشت در ادامه درمان جسمی رعنا بتواند به کابوس‌های روحی رعنا هم پایان دهد وشاهد لبخند این کودک آسیب دیده اجتماعی باشد وخوشحالیم که امروزاین آرزو تحقق یافت واکنون رعنای هفت ساله برای اولین بار دست می‌زند، می‌خندد و شادمان است. یاور نیکوکاری مهرآفرین افزود: آرزوی ما برای رعنای آینده این است که او یکی از موفق ترین زنان ایرانی شود، زنی که بتواند برای ایران اسلامی آبرو و اعتبار کسب کند و ما برای تحقق این آرزو از هیچ کوششی دریغ نمی‌کنی‌ . ولندیاری با بیان اینکه «ادامه درمان زیبایی رعنا نیزتوسط جراحان آلمانی درخرداد ماه سال آینده در شهر کرمان انجام می‌گیرد»، خاطرنشان کرد: در این زمینه پرفسور«هاینریش» و دکتر «جان قربان» از کشور آلمان در خرداد سال آینده به کرمان سفر می‌کنند. نماینده موسسه نیکوکاری مهرآفرین در استان کرمان با اعلام آمادگی موسسه مطبوعش درجهت درمان رایگان آسیب دیدگی‌های جسمی افراد بی‌بضاعت در سراسر کشور وهمچنین آسیب‌های جسمی ناشی از خشونت علیه زنان و کودکان،ازآسیب دیدگان خواست تا از طریق شماره ۰۹۳۶۳۴۳۵۰۵۴ با نیکوکاریارتباط برقرار کنند ‌«رعنا» این کوچکترین کودک قربانی اسید‌پاشی در ایران، به امید پایان کابوس‌های شبانه‌اش و آغاز آینده‌ای روشن در فرداهای پیش رو، به خانه کوچک پدر بزرگش می‌رود تا به آرامی‌، هدیه‌های جشن تولدش را باز کند.