گزارش مراسم سمينار دكتر آزمنديان

گزارش مراسم سمينار دكتر آزمنديان | 0 دیدگاه | چهارشنبه ۰۹,تیر,۱۳۸۹ | 1216 نفر

سالن آمفي تئاترمركز قلب تهران روز جمعه ششم شهريور ماه در ساعت 15 حال وهوايي خاص داشت.حاميان مهرآفرين وهمكاران پرتلاش هركدام سعي داشتند سالن محل برگزاري مراسم سمينار "خلق يك زندگي زيبا"توسط دكتر آزمنديان ،به بهترين شكل ممكن تزئين وآماده ي پذيرايي از مهمانان عزيز وياوران مهربان مهرآفرين باشد.

از حدود ساعت 17مدعوين وعلاقمندان آمدند. همه با كوله باري از محبت ،نشاط وهمراهي.

به منظور احترام به كساني كه بدليل عدم دسترسي به پاركينگ وشلوغي بيش از حد خيابان كارگر شمالي(كه مصادف با ساعت ملاقات بيمارستان نيز بود)مراسم با 15 دقيقه تاخير آغاز شد.

مجري مراسم عليرضا غفاري مجري باسابقه تلويزيون ومديرفني مهرآفرين بود كه با شعرزيبايي از خودش با عنوان رنگين كمان عشق به حاضرين خوش آمد گفت.بنا به درخواست حضار شعر ايشان در اپايان گزارش خواهد آمد)پس از پخش تيزر معرفي مهرآفرين ،سركار خانم هله پتگر مسئول امور ياوران موسسه طي سخناني كوتاه از اهداف برگزاري اين سمينار گفت وسپس با تقدير از حاميان سمينار شامل:گل فروشي بهرام/شركت تبليغاتي رنگين كيش/اطلس سخنگو/موسسه تشريفاتي رهام .

سپس دكتر عليرضا آزمنديان سخنراني خود را با عنوان خلق يك زندگي زيبا آغاز كرد كه مجموعه مطالب و راهكارهاي ارائه شده ي ايشان بارها وبارها توسط حضار مورد تشويق قرار گرفت .

پس از پايان سخنراني و پخش اذان مغرب به افق تهران ، روزه داران در ضيافت افطار مهرآفرين شركت كردند و روزه ي خود را در جمع صميمي مهرآفرينان گشودند.

رنگين كمان عشق


از شب پيش
تا همين حالا
سه بار پيراهن صورتي‌ام را اطو كردم!!!
و هر بار مقابل آينه
خودم را با آن برانداز كرده‌ام!!!

از شب پيش
تا همين حالا
هزار بار شما را ديده‌ام
و جمله‌ي اول بعد از سلام را
تكرار كرده‌ام!!!

سلام – چقدر زيباييد!!
-نه-

سلام- چقدر خوشحالم!!
-نشد-

سلام- دير كردم؟!
اصلاً حواس ندارم

سلام- چقدر وقت شناسيد شما؟!
نه خوب نيست

سلام- دلم برايتان تنگ شده بود
افتضاح شد!!

سلام، دلم شما را مي‌خواست
دلم شما را مي‌خواهد
دلم اسير شماست!!

از شب پيش تا همين حالا
هزار بار صداي شما مي‌آمد
يادتان هست؟!

خودتان گفتيد!!
چقدر اين پيراهن صورتي به شما مي‌آيد!!
خياط معجزه كرده بود

نه- بايد به پارچه فروش دست مريزاد بگويم
هر چه بود
تو پسنديدي
و من دوباره اين پيراهن را مي‌پوشم
شايد تو باز بگويي:
چقدر رنگ صورتي،به صورت شما برازنده است!

نگفتمت؟!
من سرخ بودم از شرم
من آتش بودم از اشتياق
و رنگ صورتي
در زمينه قرمز
جلوه‌ها دارد!
من عاشق شدم!!!!!!

و امروز كه قرار
شما را دوباره ببينم
پيراهن صورتي‌ام را مي‌پوشم!!!

راستي، لباستان چه رنگي بود؟!
هيچ يادم نيست!
من فقط رنگ چشم‌هاي شما را به خاطر دارم

و اكنون، تمام زندگيم
رنگ اولين ديدار
به رنگ چشم شماست!
سبز  روشن
آبي دريا
سياه شب
ميشي آهو
صورتي پيراهن
و
رنگين كمان عشق

عليرضا غفاري – ارديبهشت 88

  • سمینار
  • مراسم
  • دکتر آزمندیان
  • مرکز قلب تهران
  • خلق یک زندگی زیبا

    دیدگاه ها

    بیشتر بخوانید

    نظر شما چیست؟