زندگی پسربچه ۷ ساله معلول ، ناشنوا و یتیم در چادر/ آرزوی مادر برای فرزندانش

زندگی پسربچه ۷ ساله معلول ، ناشنوا و یتیم در چادر/ آرزوی مادر برای فرزندانش | 0 دیدگاه | چهارشنبه ۱۲,مهر,۱۳۹۶ | 1677 نفر
زندگی پسربچه ۷ ساله معلول ، ناشنوا و یتیم در چادر/ آرزوی مادر برای فرزندانش
در حاشیه سفر فاطمه دانشور مدیر عامل موسسه خیریه مهرآفرین به زاهدان با خانواده ای بر خورد کردیم که شرح آن را در ذیل می خوانیم :

خانواده سه نفری هستند که در چادری در حاشیه محله شیرآباد زاهدان زندگی می‌کنند، پسر7 ساله اش معلول و ناشنوا است و مادر توانی برای تامین معاش بچه هایش ندارد...

از ناگفته های زندگیش می گوید از روزهای سخت زندگیش، از روزهایی که یک تنه دو بچه‌اش را با نداری و نداشتن سرپناه در چادری وسط بیابان ، بزرگ کرده است.

چادرشان در حاشیه یکی از محلات قدیمی زاهدان (شیرآباد) علم شده است ، چادری که دیگر توان مقاومت در برابر نور خورشید را ندارد...

شیرآباد از لحاظ بهداشتی شرایط نامساعدی را دارد،کوچه پس کوچه‌های محله پر از زباله‌های خشک و تر....

سال ها پیش همسرش در تصادف فوت کرده و وی به همراه دو فرزند 7 و 10 ساله سرگردان حاشیه ‌ها شدند.

زهرا مادر، امیر محمد 10 ساله و یاسین 7 ساله درباره زندگیش می‌گوید: همراه با بچه‌ها در یک چادر زندگی می کنیم.

وی می گوید: سال‌هاست که پس از فوت همسرم ، زندگی برایم سخت شده اما با همه سختی‌های که کشیدم امیدم به خداست و دوست دارم بچه هایم را  با نون حلال بزرگ کنم.

زهرا از بچه هایش می ‌گوید، از امیر محمدش که هوای برادر کوچکترش را  دارد، از یاسین پسر کوچکتر معلول روی کالسکه ای بچه گانه آرام گرفته است او حتی ویلچر هم ندارد ، یاسین ناشنوا نیز می باشد که با صرف هزینه می توان شنوایی را به وی بازگرداند . علائم سوء تغذیه در رخسار کودکان مشهود است ...

شبهای این منطقه از حاشیه شیرآباد امنیت ندارد و مادر باید شبها با هوشیاری زیاد خواب و بیدار باشد تا از گزند اراذل و معتادین متجاهر در امان باشد .با بلوک ، حیاتی برای اطراف چادرش دست و پا کرده ، هر روز بلوک ها توسط اراذل محل فرو می ریزد و زهرا باید هر روز مجدد آنها را روی هم بچیند . اطراف چادر زهرا و دو فرزند یتیمش ، بوی مشمئز کننده گنداب و فاضلاب مشام هر رهگذری را آزار می دهد .

امیر محمد برادر یاسین به سمت وی حرکت می‌کند و وی را به بغل می گیرد و گریه می کند..

وقتی از او می پرسم برای چی گریه می‌کنی؟ می گوید: دلم برای  دادشم می سوزد.

امیر محمد از آرزویش برای برادرش می‌گوید و ادامه می‌دهد: هر شب دعا می کنم روزی برسد برادرم روی پای خود راه برود و گوشهایش بشنود ...

فاطمه دانشور مدیر عامل  موسسه خیریه مهر افرین در حاشیه بازدید از محل زندگی  این خانواده، اظهار کرد: قطعا موسسه وضعیت این خانواده را پیگیری و بهبود  خواهد بخشید .

وی تصریح کرد: تلاش می شود تا هر چه زودتر خانه‌ای  برای این خانواده در زاهدان تهیه شود. اما مشابه این خانواده ها باز هستند که می طلبد نهاد های حمایتی ورود جدی تری به این مناطق داشته باشند .

دانشور اظهار امیدواری کرد وزارتخانه‌هایی مثل تعاون کار و رفاه اجتماعی  و سازمان‌های حمایتی از جمله کمیته امداد و بنیاد مسکن و مستضعفین توجه بیشتری را به زندگی اینگونه خانواده داشته باشند مناطق حاشیه ای زاهدان عاری از پایگاههای خدمات اجتماعی است و دولت و دیگر نهادهای حمایتی خارج از سه قوه باید سریعتر در این مناطق این پایگاههای خدمات اجتماعی را مستقر کند .

گزارش تصویری

منبع:

دیدگاه ها

بیشتر بخوانید

نظر شما چیست؟