اخبار مهرآفرین
در جریان تازه های مهرآفرین باشید
اردوي هيجانانگيز دختران مهرآفرين در دهکده آبي پارس
اردوي هيجانانگيز دختران مهرآفرين در دهکده آبي پارس
|
0 دیدگاه
|
شنبه ۲۵,اردیبهشت,۱۳۹۵
|
1360 نفر
دخترها 40 نفرند. 8 تا 18 ساله؛ همگي بدسرپرست و تعدادي هم بيسرپرست. چندتايي کودک کار هم بينشان هست. همگي اولين بارشان است که به پارک آبي ميروند؛ تقريبا هيچکدامشان تصور روشني از آنجا ندارند. فقط ميدانند قرار است به يک جاي تفريحي هيجانانگيز بروند. گلنار 12 ساله است. چشمهاي آبي درخشاني دارد. لباسهاي تميز اما کهنهاي پوشيده. به دوستش ميگويد:«من تا حالا استخر نرفتم!» دوستش، مهديه که دخترک لاغر اندامي است با دندانهاي درشت خرگوشي، ميخندد و ميگويد:«استخر که نيست، پارک آبيه!»
-«پارک آبي چيه؟»
-«مثل درياي کوچيک ميمونه!»
گلنار و مهديه، همسايهاند. در يکي از محلههاي شلوغ جنوب شهر تهران، با خانوادههايشان در اتاقهاي اجارهايِ يک خانه قديمي زندگي ميکنند؛ با کلي خواهر و برادر ديگر. پدر گلنار دستفروش است و پدر مهديه، بيمار و از کار افتاده.
وقتي قرار شد به اردوي مهرآفرين بيايند، مادر گلنار گفت پولي براي خريد لباس شنا ندارد. مادر مهديه اما با پول واريزي مهرآفرين، براي دخترش يک مايوي ارزان قيمت خريد. براي گلنار و 9 دختر ديگر، مهرآفرين لباس شنا تهيه کرد.
بچهها ذوقزده و خوشحال در آستانه مجموعه دهکده آبي پارس، از اتوبوس پياده ميشوند. چون دختربچهاند و حرفگوشکنتر از پسرها، کنترلشان کار سختي نيست. منظم و مرتب در گروههاي دو يا سه نفره، با هدايت مسئولان اردو به سمت ورودي دهکده ميروند. بزرگترها دست کوچکترها را گرفتهاند. همهمه شادمانهاي برپاست. صداي خنده ريز و شرمناکِ دخترها مثل چهچه پرندههاي کوچک در فضا پيچيده. حالا آماده شدهاند و قرار است وارد فضاي بزرگ و هيجانانگيز بازي شوند. در چشمهايشان شور و شوق موج ميزند. کوچکترها به محل بازي کودکان ميروند و نوجوانها به سمت سرسرههاي پيچشي و سرعتي ميدوند. بعضي از دخترها اول کمي ترديد دارند. با احتياط و تشويق دوستانشان، به سمت بازيهاي کمريسکتر ميروند. اما بعضيها مثل گلنار و مهديه، هيجانطلب و ماجراجويند؛ چاله فضايي و سقوط آزاد را انتخاب ميکنند. به نظر ميرسد گلنار دارد حسابي لذت ميبرد. با جيغ شادمانهاي به مهديه ميگويد:«اينجا از دريا هم بزرگتره!» مهديه با چند دختر ديگر در نوبت سرسره يو هستند. وقت محدود است و دخترها ميخواهند از تمام وسايل بازي موجود در پارک نهايت استفاده را ببرند.
در بخش کودکان هم غوغايي برپاست. دختر کوچولوهاي مهرآفرين، روي سرسرههاي پيچدار کوچک، طرح دايناسور و قارچ سُر ميخورند و صداي قهقههشان همه جا را برداشته. براي اين بچهها، 5 ساعت مثل برق و باد ميگذرد.
وقتي پنج ساعت تمام ميشود، بچهها خسته و گرسنهاند. حسابي بازي کردهاند و خستگيشان هم سرشار از لذت و رضايت است. لباس ميپوشند و آماده رفتن ميشوند. حالا وقت پذيرايي از مهمانهاي کوچولوست. در محوطه مجموعه، از بچهها با ساندويچها و نوشابههايي که به همت يکي از ياوران تهيه شده، پذيرايي ميشود. در راه برگشت، بعضيها از خستگي خوابشان ميبرد و بقيه آرام آرام با هم حرف ميزنند. براي بيشترشان تجربه امروز، منحصر به فرد و تکرار نشدني است. روزي که دور از دغدغه معاش خانواده، فارغ از مشکلات روزمره، فقر و اعتياد، فقط به تفريح و بازي با همسن و سالهايشان گذراندهاند؛ روزي که براي هميشه در حافظهشان ثبت خواهد شد؛ روز شاديهاي کودکانه.
جا دارد از دهکده آبي پارس، جهت در اختيار قرار دادن40 بليط رايگان، از مرکز خدمات اجتماعي منطقه 3جهت تأمين اتوبوس و همچنين از ياور عزيز مهرآفرين براي تهيه غذاي اين اردو، نهايت قدرداني و تشکر را داشته باشيم.
دیدگاه ها
بیشتر بخوانید