مهرآفرین او را سپید بخت کرد

مهرآفرین او را سپید بخت کرد | 0 دیدگاه | چهارشنبه ۰۶,اردیبهشت,۱۳۹۱ | 1216 نفر

 

آثار درماندگی و کلافگی از لحن کلامش پیدا بود. دختر دم بختش دو سال بود که نامزد شده بود و می خواست زندگی مشترکش را آغاز کند؛ اما بی کسی و بی پناهی بر زندگی او و فرزندانش سایه انداخته بود؛ خوشبختی هرگز با او همراه نشد بود. مردی که قرار بود در زندگی به عنوان همسر در کنارش باشد، همیشه یا در زندان به سر می برد یا در توهمات افیونی گرفتار بود. دو پسر ودخترش را با خون دل بزرگ کرده بود، در راه تحصیل آن ها کوشیده بود و آنها را مستعد و درسخوان تربیت کرده بود. حالا نمی خواست که آنان زندگی مشابهی را تجربه کنند. الهام باید طعم خوشبختی را می چشید. برای فراهم کردن مقدمات این خوشبختی به هر دری زده بود؛ حداقل امکاناتی برای شروع لازم بود؛ ولی او توان فراهم کردن آن را هم نداشت. در اوج ناامیدی، مهرآفرین تنها امیدش شد. وقتی مددکار مؤسسه در جریان قرار گرفت، به تکاپو افتاد. مهرآفرینان گرد آمدند و یاوران همت کردند. الهام با جهیزیه ی کامل راهی خانه ی بخت شد و مادر با چشمانی لبریز از اشک شوق و دلی پر از امید او را بدرقه کرد و برایش آرزوی خوشبختی نمود.چندی قبل با شیرینی به دفتر مهرآفرین آمد تا در شادی او شریک باشیم. وی تشکر ویژه ای از آقای ظفری یاور مهرآفرینش داشت. آقای ظفری در این مورد کمک شایانی کرده بود و بانو برایش بهترین ها را آرزو می کرد. ما نیز شاد هستیم که افتخار همراهی با مهرآفرینانی نیک سرشت را داریم و این که وسیله ای هستیم از جانب ایزد مهرآفرین تا انسان هایی احساس درماندگی و تنهایی نکنند.

 

  • جهیزیه

    دیدگاه ها

    بیشتر بخوانید

    نظر شما چیست؟