اخبار زیر پوست شهر مهرآفرین
در جریان تازه های مهرآفرین باشید
قتل به خاطر تأمین هزینههای ٣ فرزند
قتل به خاطر تأمین هزینههای ٣ فرزند
|
0 دیدگاه
|
سه شنبه ۰۲,خرداد,۱۳۹۶
|
1338 نفر
مرد جوانی که به خاطر فقر
شدید و تأمین هزینههای سه فرزندش مرتکب قتل شده است، در حالی از اولیای
دم برای پرداخت دیه مهلت گرفته است که همسرش میگوید هرچه داشتهاند
فروختهاند و هنوز نتوانستهاند مبلغ درخواستی دیه را تأمین کنند. به
گزارش خبرنگار ما، متهم که حسین نام دارد و ١٦ سال است که در زندان به سر
میبرد، بعد از سالها موفق شد رضایت اولیای دم را جلب کند اما آنها اعلام
کردند زمانی رضایت قطعی را اعلام خواهند کرد که ٢٥٠ میلیون دیه درخواستی
به آنها پرداخت شود.
این پرونده خردادماه سال ٨٠ به جریان افتاد، زمانی که خانواده مردی به نام خسرو به پلیس اعلام کردند او گم شده است. همسر خسرو به مأموران گفت: شوهرم راننده یک تریلر ١٠چرخ و مرتب در سفر بود و اینطرف و آنطرف بار میبرد؛ چندروزی بود که بار سرامیک داشت و به سمت یزد حرکت کرده بود. با او در تماس بودم اما یکباره تماس ما قطع شد و دیگر از او خبر ندارم و ضمن اینکه بار هم به مقصد نرسیده است. چند روز بعد از این گزارش بود که به مأموران خبر دادند مردی برای فروش یک تریلر ١٠چرخ به یک بنگاه مراجعه کرده است. فردی که این گزارش را به مأموران داده بود، گفت: من صاحب یک بنگاه هستم و ماشین معامله میکنم. روز گذشته مردی به من مراجعه کرد و گفت یک تریلر ١٠چرخ بنز دارد و میخواهد خیلی سریع آن را بفروشد. وضعیت روحی مرد طوری بود که به او شک کردم؛ به نظر میرسيد او جرمی مرتکب شده است و ماشین مال او نیست؛ بههمینخاطر هم تصمیم گرفتم موضوع را به مأموران بگویم. این مرد گفت: مدارک ماشین همراه مرد فروشنده بود اما مدارک به نام خودش نیست و میگوید ماشین را به نام یکی از اقوامش خریده بود که حالا نیست و میخواهد آن را زیر قیمت بفروشد.
با توجه به این گفتهها بود که مأموران در یک قرار صوری این مرد را دستگیر کردند. متهم که حسین نام داشت، به قتل راننده تریلر اعتراف کرد و گفت: من به خاطر فقر مالی شدیدی که داشتم مرتکب قتل و سرقت شدم. من سه فرزند دارم و نمیتوانم هزینه زندگی آنها را تأمین کنم؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم هرطور شده است پول به دست آورم. روز حادثه بهعنوان مسافر در یک بیابان که فقط جاده ترانزیت داشت و کامیون از آن عبور میکرد، ایستادم و دست تکان دادم. راننده تریلر ١٠چرخ توقف و من را سوار ماشینش کرد تا من را جایی برساند. در راه با هم صحبت کردیم و متوجه شدم ماشین مال خودش است به همین خاطر با اسلحهای که از قبل تهیه کرده بودم یک گلوله به پیشانی او شلیک کردم و او را کشتم. سپس خودم پشت فرمان نشستم و به بیابانی رفتم و در آنجا جسد متهم را به آتش کشیدم و با ماشین فرار کردم.
متهم گفت: بخشی از وسایل را که قابل فروش بود، از ماشین برداشتم و فروختم و برای اینکه بتوانم خود ماشین را هم بفروشم، باید به یک بنگاه مراجعه میکردم. اما مرد بنگاهدار فهمید و من را به مأموران لو داد. بعد از اعترافات این مرد و تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه اول تجدیدنظر بخش هرات و مرودشت فرستاده شد. متهم یک بار دیگر توضیح داد که چطور مرتکب قتل شده است و درخواست بخشش کرد اما با توجه به خواسته اولیای دم رأی بر قصاص او صادر شد. متهم به رأی صادره اعتراض کرد اما دیوان عالی کشور این رأی را تأیید كرد و نام حسین در فهرست قصاصیها قرار گرفت تا اینکه بعد از گذشت ١٦ سال اولیای دم اعلام کردند با دریافت ٢٥٠ ميليون تومان حاضر به گذشت هستند.
خانواده حسین موفق شدند ١٦٠ میلیون تومان از این پول را آماده کنند اما به ٩٠ میلیون دیگر نیاز دارند تا بتوانند حسین را از قصاص نجات دهند و او یک بار دیگر با فرزندانش باشد. همسر حسین روز گذشته به خبرنگار ما گفت: ١٦ سال است که ما درگیر این پرونده شدهایم و شوهرم پس از ارتکاب قتل به زندان افتاد؛ در شش سال اول خانواده مقتول راضی به گذشت نبودند و اصرار به قصاص داشتند اما در نهایت از قصاص منصرف شدند و فردی به نام سید را بهعنوان واسطه معرفی کردند و قرار شد ما دیه پرداخت کنیم. برای همین ٥٠ميليونتومان را فراهم کردیم و با موافقت اولیای دم همسرم با معرفی وثیقه از زندان آزاد شد تا خودش بیرون بیاید و بقیه مبلغ دیه را فراهم کند اما پس از چند سال موفق نشد دیه را فراهم کند و اولیای دم مقتول بار دیگر تقاضای قصاص را مطرح کردند.
به گفته همسر این متهم اولیای دم در آخرین تصمیم خود دو هفته زمان دادهاند تا مبلغ کامل درخواستی آنها را که ٢٥٠ میلیون بوده است، فراهم کنند اما آنها توان فراهمکردن این مبلغ را نداشتند. این زن گفت: هر کار کردیم نتوانستیم بیش از ١٦٠ میلیون فراهم کنیم و هنوز ٩٠ میلیون کم داریم. آن زمان که شوهرم با سند آزاد شد، قرار بود با معرفینامهای که زندان به من میدهد ٢٠٠ میلیون تومان از بانک صادرات وام بگیرم تا مبلغ فراهم شود اما چون سند خانه شهر نداشتیم، نتوانستیم آن وام را بگیریم، ما در روستا زندگی میکنیم و سند خانهمان به اندازه وام ٢٠٠میلیونی نمیارزد. این ١٦٠ میلیون را هم با هزاربدبختی فراهم کردیم، ٢٤ میلیون را از بانک صادرات مرودشت وام گرفتیم، ٢٦ میلیون را یک خیّر در اردکان به ما داد و ٢٦ میلیون هم یک خیّر در تهران و ٦٠ میلیون را هم مادرشوهرم با فروش یک زمین کشاورزی که ارثیه شوهرش بود، به ما داد و بقیه پول را هم با قرض جور کردیم اما دیگر بیشتر از این نمیتوانیم جور کنیم و برای همین از خیران سراسر کشور میخواهم کمکم کنند تا بچههایم یتیم نشوند. این زن گفت: شوهرم الان ٤٤ سال دارد و در زندان همه از او راضی هستند و من هم در همه این سالها از او راضی بودم؛ اگر شوهر بدی بود از او طلاق میگرفتم، ما سه فرزند داریم که پسر بزرگم ٢٢ساله است و یک دختر ١٨ساله و یک پسر هشتساله هم داریم. پسر کوچکم هر بار که از مدرسه میآید گریه میکند که همکلاسيهایم به من گفتند پدرت قاتل است، او عکس پدرش را به دیوار خانه زده است و همکلاسیهایش را آورده و گفته پدرم در زندان کار میکند. تو را به خدا خیران کمکم کنند تا بچههایم یتیم نشوند. به خدا نمیدانم چرا شوهرم این کار را کرده است؛ من فکر کردم یکی دیگر قتل را مرتکب شده و انداختهاند گردن شوهرم اما او خودش گفت من کشتهام. شوهرم شش برادر و سه خواهر دارد و آنها هم هرچه داشتند به ما کمک کردند و آن زمین کشاورزی که فروختیم ارثیه آنها هم بوده است
این پرونده خردادماه سال ٨٠ به جریان افتاد، زمانی که خانواده مردی به نام خسرو به پلیس اعلام کردند او گم شده است. همسر خسرو به مأموران گفت: شوهرم راننده یک تریلر ١٠چرخ و مرتب در سفر بود و اینطرف و آنطرف بار میبرد؛ چندروزی بود که بار سرامیک داشت و به سمت یزد حرکت کرده بود. با او در تماس بودم اما یکباره تماس ما قطع شد و دیگر از او خبر ندارم و ضمن اینکه بار هم به مقصد نرسیده است. چند روز بعد از این گزارش بود که به مأموران خبر دادند مردی برای فروش یک تریلر ١٠چرخ به یک بنگاه مراجعه کرده است. فردی که این گزارش را به مأموران داده بود، گفت: من صاحب یک بنگاه هستم و ماشین معامله میکنم. روز گذشته مردی به من مراجعه کرد و گفت یک تریلر ١٠چرخ بنز دارد و میخواهد خیلی سریع آن را بفروشد. وضعیت روحی مرد طوری بود که به او شک کردم؛ به نظر میرسيد او جرمی مرتکب شده است و ماشین مال او نیست؛ بههمینخاطر هم تصمیم گرفتم موضوع را به مأموران بگویم. این مرد گفت: مدارک ماشین همراه مرد فروشنده بود اما مدارک به نام خودش نیست و میگوید ماشین را به نام یکی از اقوامش خریده بود که حالا نیست و میخواهد آن را زیر قیمت بفروشد.
با توجه به این گفتهها بود که مأموران در یک قرار صوری این مرد را دستگیر کردند. متهم که حسین نام داشت، به قتل راننده تریلر اعتراف کرد و گفت: من به خاطر فقر مالی شدیدی که داشتم مرتکب قتل و سرقت شدم. من سه فرزند دارم و نمیتوانم هزینه زندگی آنها را تأمین کنم؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم هرطور شده است پول به دست آورم. روز حادثه بهعنوان مسافر در یک بیابان که فقط جاده ترانزیت داشت و کامیون از آن عبور میکرد، ایستادم و دست تکان دادم. راننده تریلر ١٠چرخ توقف و من را سوار ماشینش کرد تا من را جایی برساند. در راه با هم صحبت کردیم و متوجه شدم ماشین مال خودش است به همین خاطر با اسلحهای که از قبل تهیه کرده بودم یک گلوله به پیشانی او شلیک کردم و او را کشتم. سپس خودم پشت فرمان نشستم و به بیابانی رفتم و در آنجا جسد متهم را به آتش کشیدم و با ماشین فرار کردم.
متهم گفت: بخشی از وسایل را که قابل فروش بود، از ماشین برداشتم و فروختم و برای اینکه بتوانم خود ماشین را هم بفروشم، باید به یک بنگاه مراجعه میکردم. اما مرد بنگاهدار فهمید و من را به مأموران لو داد. بعد از اعترافات این مرد و تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه اول تجدیدنظر بخش هرات و مرودشت فرستاده شد. متهم یک بار دیگر توضیح داد که چطور مرتکب قتل شده است و درخواست بخشش کرد اما با توجه به خواسته اولیای دم رأی بر قصاص او صادر شد. متهم به رأی صادره اعتراض کرد اما دیوان عالی کشور این رأی را تأیید كرد و نام حسین در فهرست قصاصیها قرار گرفت تا اینکه بعد از گذشت ١٦ سال اولیای دم اعلام کردند با دریافت ٢٥٠ ميليون تومان حاضر به گذشت هستند.
خانواده حسین موفق شدند ١٦٠ میلیون تومان از این پول را آماده کنند اما به ٩٠ میلیون دیگر نیاز دارند تا بتوانند حسین را از قصاص نجات دهند و او یک بار دیگر با فرزندانش باشد. همسر حسین روز گذشته به خبرنگار ما گفت: ١٦ سال است که ما درگیر این پرونده شدهایم و شوهرم پس از ارتکاب قتل به زندان افتاد؛ در شش سال اول خانواده مقتول راضی به گذشت نبودند و اصرار به قصاص داشتند اما در نهایت از قصاص منصرف شدند و فردی به نام سید را بهعنوان واسطه معرفی کردند و قرار شد ما دیه پرداخت کنیم. برای همین ٥٠ميليونتومان را فراهم کردیم و با موافقت اولیای دم همسرم با معرفی وثیقه از زندان آزاد شد تا خودش بیرون بیاید و بقیه مبلغ دیه را فراهم کند اما پس از چند سال موفق نشد دیه را فراهم کند و اولیای دم مقتول بار دیگر تقاضای قصاص را مطرح کردند.
به گفته همسر این متهم اولیای دم در آخرین تصمیم خود دو هفته زمان دادهاند تا مبلغ کامل درخواستی آنها را که ٢٥٠ میلیون بوده است، فراهم کنند اما آنها توان فراهمکردن این مبلغ را نداشتند. این زن گفت: هر کار کردیم نتوانستیم بیش از ١٦٠ میلیون فراهم کنیم و هنوز ٩٠ میلیون کم داریم. آن زمان که شوهرم با سند آزاد شد، قرار بود با معرفینامهای که زندان به من میدهد ٢٠٠ میلیون تومان از بانک صادرات وام بگیرم تا مبلغ فراهم شود اما چون سند خانه شهر نداشتیم، نتوانستیم آن وام را بگیریم، ما در روستا زندگی میکنیم و سند خانهمان به اندازه وام ٢٠٠میلیونی نمیارزد. این ١٦٠ میلیون را هم با هزاربدبختی فراهم کردیم، ٢٤ میلیون را از بانک صادرات مرودشت وام گرفتیم، ٢٦ میلیون را یک خیّر در اردکان به ما داد و ٢٦ میلیون هم یک خیّر در تهران و ٦٠ میلیون را هم مادرشوهرم با فروش یک زمین کشاورزی که ارثیه شوهرش بود، به ما داد و بقیه پول را هم با قرض جور کردیم اما دیگر بیشتر از این نمیتوانیم جور کنیم و برای همین از خیران سراسر کشور میخواهم کمکم کنند تا بچههایم یتیم نشوند. این زن گفت: شوهرم الان ٤٤ سال دارد و در زندان همه از او راضی هستند و من هم در همه این سالها از او راضی بودم؛ اگر شوهر بدی بود از او طلاق میگرفتم، ما سه فرزند داریم که پسر بزرگم ٢٢ساله است و یک دختر ١٨ساله و یک پسر هشتساله هم داریم. پسر کوچکم هر بار که از مدرسه میآید گریه میکند که همکلاسيهایم به من گفتند پدرت قاتل است، او عکس پدرش را به دیوار خانه زده است و همکلاسیهایش را آورده و گفته پدرم در زندان کار میکند. تو را به خدا خیران کمکم کنند تا بچههایم یتیم نشوند. به خدا نمیدانم چرا شوهرم این کار را کرده است؛ من فکر کردم یکی دیگر قتل را مرتکب شده و انداختهاند گردن شوهرم اما او خودش گفت من کشتهام. شوهرم شش برادر و سه خواهر دارد و آنها هم هرچه داشتند به ما کمک کردند و آن زمین کشاورزی که فروختیم ارثیه آنها هم بوده است
منبع:
شرق
دیدگاه ها
بیشتر بخوانید