بهار امسال بود که ساکنان یکی از مناطق جنوب تهران، بعد از شنیدن یک شبانه روز صدای ناله و گریه، شاهد ورود پلیس به یکی از خانه‌ها و نجات مادر و سه فرزندش از شکنجه‌‌های پدر معتاد و بزهکار بودند.
منیژه ۲۹ ساله با مردی زندگی می‌کرد که چندی پیش به خاطر اعتیاد شدید به شیشه و سرقت، از ارتش اخراج شده بود.
این زن و شوهر همراه سه فرزندشان کمتر از یک سال پیش از شاهرود به تهران مهاجرت کردند و طی این مدت، منیژه همراه خواهرش به نظافت منازل می پرداخت تا هزینه‌های زندگی بچه‌هایش را تامین کند.
همسرش که از طریق دزدی، تنها خرج مواد خود را درمیاورد و هیچ مسئولیتی در قبال خانواده نمی پذیرفت، بارها منیژه و بچه‌ها را کتک زده و مورد آزار قرار داده بود.
حتی پسر دو ساله‌شان وقتی منیژه به ناچار او را پیش همسرش گذاشته و برای کار بیرون رفته بود، به دلیل بی‌مبالاتی پدر پیچ‌گوشتی آلوده را وارد چشم خود کرده و دچار تاری دید و در نهایت عمل جراحی شد.
اما حتی پانسمان و لنز چشم آرش کوچولو هم مانع از کتک خوردنش به دست پدر نشد و وضعیت چشم کودک رو به وخامت گذاشت.
بالاخره و در آخرین اقدام خشونت آمیز، شبی همسر منیژه دست و پای او و فرزندانش را بست
و با کمربند داغ به شدت آنها را مورد ضرب و شتم قرار داد تا جایی که باعث شکستگی چهار دنده، بینی و دست منیژه و همچنین کوفتگی شدید بدن بچه‌ها شد. او آن شب تا صبح در مقابل چشمان وحشتزده خانواده چاقویی را تیز می‌کرد و مدام می‌گفت که آنها صبح را نخواهند دید و در نهایت درست لحظه‌ای که قصد بریدن گردن منیژه را داشت با اطلاع خواهر منیژه از ماجرا، نیروهای کلانتری وارد خانه شده و مرد را دستگیر کردند.
با نظر پزشکی قانونی و رای دادگاه همسر بزهکار به یکسال زندان محکوم شده و اکنون در ندامتگاه زندان بزرگ به سر می‌برد.
زمانی که این خانواده به موسسه مهرآفرین
ارجاع داده شدند، مادر و ۳ کودک به دلیل آزارهای مکرر دچار مشکلات جسمی و روحی متعددی بودند.
در اولین اقدام مددکاری، درمان روانشناختی اعضای خانواده در اولویت قرار گرفت. چند جلسه مشاوره بالینی برای مادر و مشاوره کودک برای فرزندان انجام شد که تاثیر مثبتی بر وضعیت
روانشناختی و کاهش ترس آنان داشت.
در دومین مرحله وضعیت درمان چشم آرش پیگیری و دوباره تحت عمل جراحی قرار گرفت.
همچنین مبلغی ماهیانه به حساب مادر جهت تامین مخارج زندگی واریز و به صورت میانگین ماهیانه خوار و بار به خانواده داده می‌شود.
و اما با توجه به ترس و اضطراب ناشی از آزاد شدن پدر و حضور مجدد او در خانه، مبلغ ۳۵ میلیون تومان جهت ودیعه مسکن تٲمین شده و منزل تازه‌ای به صورت رهن کامل برای منیژه و بچه‌هایش اجاره شد. طبق نظر روانشناس کودک مبنی بر پیگیری وضعیت درسی دو فرزند ۷ و ۱۰ ساله منیژه در زمان بحران، با مرکزی واقع در شهریار صحبت و مقرر شد به دلیل دوری مسافت پیگیری درمان اختلال یادگیری کودکان در آن مرکز صورت بگیرد و گزارش ماهیانه به موسسه ارائه شود.
همچنین با انجام مشاوره های حقوقی منیژه درصدد جدایی از همسرش است و قرار است جهت توانمندی او، شرایط حضورش در جلسات آموزش آرایشگری و اشتغال و درآمدزایی‌اش از این طریق در آینده فراهم شود.
اکنون شرایط روحی این مادر جوان و فرزندانش نسبتا بهبود یافته و با ادامه حمایت‌ها به زودی شاهد شکل‌گیری خانواده‌ای شادتر و توانمندتر خواهیم بود.